جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وعواع

وعواع

وعواع
گروه فریاد کننده، یاوه گوی، آوای شغال، نوف بانگ سگ آواز سگ و گرگ و شغال ماده
فرهنگ لغت هوشیار

وعواع

وعواع
آواز سگ، بانگ گرگ وشغال ماده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، گروه مردم، یا قوم با بانگ و غوغا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مرد بیهوده گوی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، خروش مردم، دیده بان، واحد و جمع در وی یکسان است. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

وعاوع

وعاوع
دلاوران و زورمندان شدیدالقوه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). دلاوران و زورمندان سخت توانا. (ناظم الاطباء) ، آنکه نخست به فریاد مقاتلان رسد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

وعوع

وعوع
(در یکی از فرهنگ ها این واژه را با وعواع برابر دانسته اند که درست نیست) زبان آور سخنگوی، دیده بان، شغال، روباه، کویر آواز سگ و گرگ و شغال ماده
فرهنگ لغت هوشیار

وعوع

وعوع
فریاد سگان. وغوغ. عوعو. واغ واغ. هاپ هاپ. آواز سگ. (غیاث اللغات) (آنندراج). هاف هاف:
این سگان کرّند زَامرِ انصتوا
از سفه وعوع کنان بر بدر تو.
مولوی.
، آواز شغال و گرگ. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا