- وشمگیر (پسرانه)
- شکارچی بلدرچین، صیدکننده بلدرچین (نام دیلمی)، نام پسر زیار از امرای آل زیار
معنی وشمگیر - جستجوی لغت در جدول جو
- وشمگیر
- صیدکننده وشم صیادکرک (بلدرچین)
- وشمگیر ((وُ یا وُ شُ))
- صیدکننده وشم، صیاد بلدرچین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زاید الوصف، زایدالوصف، محسوس، قابل توجه
Eyepopping
потрясающий
atemberaubend
вражаючий
oszałamiający
impressionante
sbalorditivo
asombroso
stupéfiant
oogverblindend
ตระการตา
mencengangkan
مدهشٌ
चमत्कारी
göz alıcı
kushangaza
চমকপ্রদ
حیرت انگیز
عصبانی
روز یازدهم از ماههای ملکی
مغضب، خشمگین، غضب آلود، خشمناک، بر آشفته
عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب
گوش کننده، آزار دهنده اذیت کننده: چو من بلبلی را بود ناگزیر ازین گوش گیران شوم گوشه گیر. (نظامی)
گونه ای خفاش عظیم الجثه که خاص مناطق آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی است بزرگی این خفاش باندازه ای است که فاصله بین دو بالش تا 75 سانتی متر میرسد و جثه خودش باندازه یک گربه میباشد. از میوه ها و حشرات تغذیه میکند و بعلاوه خون حیوانات و منجمله انسان را در موقع خواب میمکد خفاش خونخوار
غضبناک، خشمناک
نوعی خفاش بزرگ که خون چهارپایان را می مکد و بیشتر در امریکای جنوبی یافت می شود