- وشتن
- چرخیدن، دور زدن، گردیدن، رقصیدن
معنی وشتن - جستجوی لغت در جدول جو
- وشتن
- رقصیدن رقص کردن: (یارم ز در در آمد وشتن کنید وشتن این خانه را ز وشتن گلشن گنید گلشن) (قاسم انوار)
- وشتن ((وَ تَ))
- رقصیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تحریر، کتابت
فرو پیچیدن، در نوردیدن، نوردن
مطلبی را با قلم بر روی کاغذ آوردن، نگاشتن، تحریر، کتابت
نور دیدن: (مسالک و طرق و زقاق بقدم اشتیاق می نوشت) (نوشت نویسد خواهد نوشت بنویس نویسنده نویسا نوشته) اندیشه و مطلبی را بوسیله مداد یا قلم بر روی کاغذ آوردن کتابت کردن تحریر کردن
تحریر کردن، درنوردیدن، پیچیدن
Author, Write
escrever
escribir
писать
писати
schrijven
schreiben
écrire
scrivere
लिखना
menulis
kuandika
לכתוב
لکھنا
تفریح
اجازه دادن
ریسیدن