جدول جو
جدول جو

معنی وشاره - جستجوی لغت در جدول جو

وشاره
دهی جزو دهستان حومه بخش دستجرد شهرستان قم واقع در 5 هزارگزی جنوب دستجرد و راه عمومی. کوهستانی و سردسیری است. سکنه 486 تن. آب آن از قنات و در بهار از رود محلی. محصول آنجا غلات، بنشن، یونجه، انگور زیاد و معروف، بادام و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از دستجرد میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
وشاره
(وُ رَ)
خاک اره. (مهذب الاسماء). خورده اره
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشاره
تصویر اشاره
نشان دادن چیزی یا کسی با حرکت چشم یا انگشت، با تکان دادن چشم و ابرو یا دست مطلبی را به کسی فهماندن یا به کاری فرمان دادن، سخن مختصر و با ایجاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوشاره
تصویر لوشاره
زمینی که سیل از آن عبور کرده باشد، لوره، لورکند
فرهنگ فارسی عمید
(خوَ / خُ رَ)
نام محلی کنار راه زاهدان به بیرجند میان خونیک و قائم آباد، واقع در 268740گزی زاهدان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
لور. (جهانگیری). زمینی را گویند که آن را سیلاب کنده باشد. (برهان). لورکند. سیلاب کند. آبراه
لغت نامه دهخدا
وزارت در فارسی از ریشه پارسی وچیری وزیری به وزیری پادشا رفتند (سعدی) دیوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
نشان دادن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشاره
تصویر بشاره
مسرور شدن بچیزی، شاد شدن وشاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جشاره
تصویر جشاره
سینه درد، سرفه خشک
فرهنگ لغت هوشیار
دور ریختنی، فرومایه (خشار برابربا رفته یا روفته و پیراسته پارسی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشاره
تصویر عشاره
ده یک یکدهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قشاره
تصویر قشاره
پوست کنده، تراشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشاره
تصویر نشاره
خاک اره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقاره
تصویر وقاره
بردبار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وشاحه
تصویر وشاحه
شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وشانه
تصویر وشانه
((وَ نِ))
وشانه، شیانی، یک نوع زر رایج در قدیم که هفت دهم آن خالص بود، وشانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
نمارش، نمار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
Implication
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implication
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
含意
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
הַשׁלָכָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
निहितार्थ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implikasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
ความหมายแฝง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implicatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implicación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implicazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implicação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
含义
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
implikacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
підтекст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
Implikation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
подразумеваемое
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اشاره
تصویر اشاره
함축
دیکشنری فارسی به کره ای