- وریق
- از ریشه پارسی پربرگ
معنی وریق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برگ کردن برگ بر آوردن
اکاسیا
درخشندگی وتابش برق که از ابر جهد
راه، روش
سیاهرگ، رگ
مصغر ازرق زاغ کبود
آتش سوز، سوزان
زمین پست علفناک
خوردم، خوبروی، درخشان، خردچوز
غرق شده، فرورفته در آب
کسی که کتاب را صحافی می کرد
راه، مسیر، روش، طریقه، رسم
مسلک، مذهب
مسلک، مذهب
رگی که خون را به قلب برمی گرداند، سیاهرگ، رگ گردن، رگ های نمایان بدن
آتش سوزی، آتش گرفتن دکان، خانه یا جای دیگر به صورت ناخواسته، حریق
راه، صراط، روش، نحو، وجه
رگدار بارگ
غرق شده، باب فرو شونده
گروهی از مردم
استوار محکم استوار
راندن، باران
خویشتندار، پرهیزگار
واحدمسافت معادل 3500 قدم یا 06، 1 کیلومتر: از چارپاخانه هفت ورس دیگر که طی کردیم باز قراول خانه است و هفت ورس دیگر که طی کردیم دربین راه گنبد کوچکی بوند که خراب شده
صمغ درخت انب است. توضیح بنظرمی آید انب محرف و تغییریافته کلمه نب نب باشد که یکی از گونه های اقاقیا است
سیاهرگ رگ تاجهنده. توضیح رگی که خون رابقلب برمیگرداند وریدها دارای خون تیره هستند باستثنای ورید ریوی که حاوی خون روشن میباشد سیاهرگ مقابل شریان، جمع اورده. یا حبل ورید. (حبل الورید) رگ گردن، یا ورید اجوف اسفل. بزرگ سیاهرگ زیرین. یا ورید اجوف اعلی. بزرگ سیاهرگ زیرین. یا ورید اکحل. ورید میانی دست. یا ورید باب. سیاهرگی که خون روده های باریک و کلفت و لوز المعده وطحال و معده را جمع کرده و بکبد میرساند. ورید باب از اجتماع سه ورید تشکیل شده است یکی ورید ماسار یقائی فوقانی دیگر ورید کوچک ماسار یقائی وسوم ورید طحالی خونی که از ورید باب وارد جگرمیشود مواد غذایی جذب شده ازروده ها رانیزهمراه داردودر کبد پس ازتصفیه شدن این خون غذا دار توسط ورید فوق کبدی خون خارج شده وبورید اجوف اسفل میریزید. یا ورید باسلیق. ورید سطحی داخلی بازو که ازانشعابات وریداکحل محسوب است. یا ورید صافن. کیی از دو ورید درشت سطحی ساق پاکه از پشت قوزک خارجی پا بطرف سطحی خلفی ساق پا امتداد مییابد و در ناحیه زانو بوریدرکبه در سطح خلفی میریزد. یا ورید قیفال. نام ورید سطحی خارجی بازو که از انشعابات ورید میانی ست محسوب است. یا ورید میانی بازو. ورید میانی دست. یا ورید میانی دست. ورید سطحی ناحیه قدامی ساعد که در پایین چین آرنج بدوشاخه ورید قیفال و باسلیق تقسیم میشود ورید اکحل ورید میانی بازو ورید هفت اندام رگ هفت اندام رگ میانی دست. یا ورید وداج. نام هریک ازوریدهای بزرگ گردن، یاورید وداج خارجی. نام ورید وداجی که در قسمت طرفی گردن مشاهده میشود و سطحی است و از زیر پوست مشهور است. یا ورید وداج داخلی. ورید و داجی که همراه با شریان سبات (شاهرگ گردن) است و در خارج آن قرار گرفته است حبل الورید. یا ورید هفت اندام. ورید میانی دست
کج معوج: توانی بر و کاربستن قریب که نادان همه راست بیندوریب. (ابوشکور)
همدل همراه سازگار
کاغذ فروش، نویسنده