دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه، دارای 391 تن سکنه. این ده در دو محل قرار گرفته و به نام ورقۀ بالا و ورقۀ پائین مشهور است. ورقۀ پائین 30 تن جمعیت دارد. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 8 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه، دارای 391 تن سکنه. این ده در دو محل قرار گرفته و به نام ورقۀ بالا و ورقۀ پائین مشهور است. ورقۀ پائین 30 تن جمعیت دارد. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
نام عاشق گل شاه است. (برهان) (آنندراج) : مونس مجلس میمون تو هر کس که بود به تو دلشاد بود همچو به گلشه ورقه. سوزنی. عقل همه عاقلان چیره (خیره) شود چون رسد ورقه به گلشاه من ویسه به رامین من. مولوی
نام عاشق گل شاه است. (برهان) (آنندراج) : مونس مجلس میمون تو هر کس که بود به تو دلشاد بود همچو به گلشه ورقه. سوزنی. عقل همه عاقلان چیره (خیره) شود چون رسد ورقه به گلشاه من ویسه به رامین من. مولوی
ابن نوفل بن اسد بن عبدالعزی پسر عم ام المؤمنین خدیجه (رض). وی از طایفۀ قریش و از حکیمان دورۀ جاهلیت است. پیش از اسلام از بتها کناره گرفت و از خوردن ذبائحی که بخاطر بت ها ذبح میشدند امتناع ورزید و کتابهای ادیان مختلف را قرائت کرد. ورقه بن نوفل زبان عربی را با حروف عبرانی کتابت میکرد. اوائل عصر نبوت پیغمبر اسلام را ادراک کرد و دعوت او را ادراک نکرد. بر روش حکیمان اشعاری دارد. وفات او در حدود سال 12 قبل از هجرت و 611 میلادی واقع شد. رجوع به منتهی الارب و اعلام زرکلی ج 3 ص 1134 و عقدالفرید ج 3 ص 264 و ج 7 ص 98 والمعرب جوالیقی و سیرۀ عمر بن عبدالعزیز 18 والامتاع و المؤانسه شود
ابن نوفل بن اسد بن عبدالعزی پسر عم ام المؤمنین خدیجه (رض). وی از طایفۀ قریش و از حکیمان دورۀ جاهلیت است. پیش از اسلام از بتها کناره گرفت و از خوردن ذبائحی که بخاطر بت ها ذبح میشدند امتناع ورزید و کتابهای ادیان مختلف را قرائت کرد. ورقه بن نوفل زبان عربی را با حروف عبرانی کتابت میکرد. اوائل عصر نبوت پیغمبر اسلام را ادراک کرد و دعوت او را ادراک نکرد. بر روش حکیمان اشعاری دارد. وفات او در حدود سال 12 قبل از هجرت و 611 میلادی واقع شد. رجوع به منتهی الارب و اعلام زرکلی ج 3 ص 1134 و عقدالفرید ج 3 ص 264 و ج 7 ص 98 والمعرب جوالیقی و سیرۀ عمر بن عبدالعزیز 18 والامتاع و المؤانسه شود
ورقه در فارسی پارسی تازی گشته برگه و نامه (مکتوب) یک ورق کاغذ و کتاب و مکتوب، مکتوب رقعه نامه، واحد پول برای شمارش قباله: (سند و مانند آن: سه ورقه قباله ملک. یا ورقه حکمیه. داد نامه. یا ورقه ولادت. زایچه. یا ورقه هویت. شناسنامه، جمع ورقات، خورشی است. طرز تهیه: تخم مرغ را می شکنند و در ماهی تابه میریزند بعد بادنجان سرخ کرده را که ورق ورق کرده اند و گوجه فرنگی ورق ورق شده را بدان اضافه کنند و میگذارند خود را بگیرد
ورقه در فارسی پارسی تازی گشته برگه و نامه (مکتوب) یک ورق کاغذ و کتاب و مکتوب، مکتوب رقعه نامه، واحد پول برای شمارش قباله: (سند و مانند آن: سه ورقه قباله ملک. یا ورقه حکمیه. داد نامه. یا ورقه ولادت. زایچه. یا ورقه هویت. شناسنامه، جمع ورقات، خورشی است. طرز تهیه: تخم مرغ را می شکنند و در ماهی تابه میریزند بعد بادنجان سرخ کرده را که ورق ورق کرده اند و گوجه فرنگی ورق ورق شده را بدان اضافه کنند و میگذارند خود را بگیرد
غرق شده و فرورفته در آب، غریق، برای مثال غرقه ای دید جان او شده گم / سر چون خم نهاده بر سر خم (نظامی۴ - ۶۵۲) غرقه شدن: فرو رفتن در آب و غرق شدن غرقه کردن: فرو بردن در آب و غرق کردن
غرق شده و فرورفته در آب، غریق، برای مِثال غرقه ای دید جان او شده گم / سر چون خم نهاده بر سر خم (نظامی۴ - ۶۵۲) غرقه شدن: فرو رفتن در آب و غرق شدن غرقه کردن: فرو بردن در آب و غرق کردن