جدول جو
جدول جو

معنی ورق - جستجوی لغت در جدول جو

ورق
برگ، برگه
تصویری از ورق
تصویر ورق
فرهنگ واژه فارسی سره
ورق
کاغذ، برگ، واحد شمارش کاغذ، هر نوع صفحۀ فلزی پهن و نازک مثلاً ورق آلومینیوم،
هر یک از کارت های مقوایی مصور و مستطیل شکل که برای هر نوع بازی قمار، بازی قمار با کارت های شکل دار مثلاً داشتند ورق بازی می کردند، برگ درخت
تصویری از ورق
تصویر ورق
فرهنگ فارسی عمید
ورق
برگه کاغذ، کاغذ بریده
تصویری از ورق
تصویر ورق
فرهنگ لغت هوشیار
ورق
((وَ رَ))
برگ درخت، برگ کاغذ، جمع اوراق، دسته ای کارت که با آن بازی کنند
تصویری از ورق
تصویر ورق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورقا
تصویر ورقا
(دخترانه)
کبوتر، نام درختی کوچک و معروف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ورقه
تصویر ورقه
یک ورق کاغذ، یک برگ درخت
ورقۀ هویت: شناسنامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورقا
تصویر ورقا
کبوتر مادۀ خاکی رنگ، کبوتر چاهی
گرگ ماده
فاخته، پرنده ای خاکی رنگ، کوچکتر از کبوتر با طوق دور گردن که گوشت آن برای معالجۀ رعشه، فالج و سستی اعضا مفید است، کوکو، کبوک، کالنجه، صلصل
فرهنگ فارسی عمید
ورقه در فارسی پارسی تازی گشته برگه و نامه (مکتوب) یک ورق کاغذ و کتاب و مکتوب، مکتوب رقعه نامه، واحد پول برای شمارش قباله: (سند و مانند آن: سه ورقه قباله ملک. یا ورقه حکمیه. داد نامه. یا ورقه ولادت. زایچه. یا ورقه هویت. شناسنامه، جمع ورقات، خورشی است. طرز تهیه: تخم مرغ را می شکنند و در ماهی تابه میریزند بعد بادنجان سرخ کرده را که ورق ورق کرده اند و گوجه فرنگی ورق ورق شده را بدان اضافه کنند و میگذارند خود را بگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقا
تصویر ورقا
ماده کبوتر خاکسترگون، فاخته، نفس کلیه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده بوره تنگار ملح آبدار برات سدیم که فرمول شیمیایی آن میباشد. وزن مخصوصش 7، 1 و سختیش بین 2 تا 5، 2 است. بوره طبیعی مزه گس دارد تنگار ملح الصناعه. براکس، شکر سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تازی گشته از دورک پارسی تازی گشته پارسی تازی گشته از دوره دوره سبوی دسته دارپیمانه می سبوی گوشه دار کلاه گوشی
فرهنگ لغت هوشیار
ماکوک ماکو ناوچه کشتی بسیار کوچک کرجی قایق. یا زورق زرین خورشید. یا زورق سیمین ماه یکشبه هلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اورق
تصویر اورق
خاکستر
فرهنگ لغت هوشیار
بر گگی پردازگی برگه شدن، برگ خوردن جانور -1 برگ خوردن شتر و غیره، ورقه ورقه شدن جسمی، جمع تورقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بورق
تصویر بورق
بوراکس، ترکیب اسید بوریک و سود که در طب و صنعت برای ساختن شیشه و لعاب ظروف سفالی و لحیم کاری به کار می رود، بورات دوسود، تنگار، بوره، تنکار، بورک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تورق
تصویر تورق
ورق زدن کتاب و مجله برای آشنایی اجمالی آن، ورقه ورقه شدن جسمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قورق
تصویر قورق
غرق، منع کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مورق
تصویر مورق
نویسنده، کاتب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تورق
تصویر تورق
((تَ وَ رُّ))
ورقه ورقه شدن جسمی، برگ خوردن شتر و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زورق
تصویر زورق
((زُ رَ))
قایق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زورق
تصویر زورق
کشتی کوچک، کرجی
زورق زرین: کنایه از خورشید
زورق سیمین: کنایه از ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورقلمبیدن
تصویر ورقلمبیدن
ورم کردن، بالا آمدن، بیرون جستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورقه هویت
تصویر ورقه هویت
شناسنامه، دفترچه یا ورقه ای شامل نام، نام خانوادگی، نام پدر و مادر، تاریخ تولد و مشخصات دیگر فرد که ادارۀ ثبت احوال آن را صادر می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورقه هویت
تصویر ورقه هویت
شناسنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقه ولادت
تصویر ورقه ولادت
زایچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقه کردن
تصویر ورقه کردن
ورقه ورقه ساختن مورق ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقه سهام
تصویر ورقه سهام
بهرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقه حکیمه
تصویر ورقه حکیمه
داد نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقلنبیده
تصویر ورقلنبیده
بسیاربرجسته بالا آمده: چشم ورغملبیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقلنبیدن
تصویر ورقلنبیدن
بالا آمدن نفخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقلمبیده
تصویر ورقلمبیده
بسیاربرجسته بالا آمده: چشم ورغملبیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقلمبدن
تصویر ورقلمبدن
بالا آمدن نفخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقلپیدن
تصویر ورقلپیدن
ورپلغیدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ورقه، از ریشه پارسی برگ ها جمع ورقه: چون خزان وفات ورقات آن گلستان برخاک ریخت... این سه بیت در مرثیه پرداخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورقاء
تصویر ورقاء
گرگ ماده، سبزه کبوتر ماده کبوتر خاکسترگون، فاخته، نفس کلیه
فرهنگ لغت هوشیار