جدول جو
جدول جو

معنی ورف - جستجوی لغت در جدول جو

ورف
درخت آهن از گیاهان
تصویری از ورف
تصویر ورف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورفشان
تصویر ورفشان
ورفان، آنکه درخواست بخشش جرم و گناه کسی را بکند، شفیع، شفاعت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورفان
تصویر ورفان
آنکه درخواست بخشش جرم و گناه کسی را بکند، شفیع، شفاعت کننده
فرهنگ فارسی عمید
شفاعت کننده شفیع: دادم بده وگرنه کنم جان خویش مدح امیر و نزد تو آرم به ورفان. (مسعود غزنوی) توضیح درصحاح الفرس چا. دکتر طاعتی آمده: ورفشان شفیع بود. مسعود غزنوی گفت... آقای طاعتی نوشته اند: این لغت در فرهنگ اسدی چاپ آقای اقبال ورفان بآرا مشدد آمده و در برهان قاطع نیز آنرابفتحح ول و ثانی مشدد وفای بالف کشیده و بنون زده ضبط کرده اما در نسخه ک (از صحاح الفرس) بطور وضوح دو بار ورفشان باشین آمده و چون لفظ (ورفشان برفشان در مورد شفیع صحیح تربنظر رسید ضبط نسخه ک متن قرار داده شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورفان
تصویر ورفان
((وَ رَّ))
شفیع، شفاعت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرف
تصویر شرف
(پسرانه)
بزرگواری، برتری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حرف
تصویر حرف
سخن، بندواژه، وات، واج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورز
تصویر ورز
تمرین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورچ
تصویر ورچ
معجزه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورت
تصویر ورت
عوض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورن
تصویر ورن
شهوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارف
تصویر ارف
ریشه بن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درف
تصویر درف
پناه، سایه، سوی زی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرف
تصویر ذرف
روانی اشک، روان شدن آب روانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظرف
تصویر ظرف
آوند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طرف
تصویر طرف
سوی، سو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صرف
تصویر صرف
گردانش، به کارگیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرف
تصویر شرف
آبرو، بزرگ منشی، پیره ها، نزدیک به
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وقف
تصویر وقف
ورستاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورم
تصویر ورم
آماس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ورق
تصویر ورق
برگ، برگه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترف
تصویر ترف
قره قروت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ژرف
تصویر ژرف
عمیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برف
تصویر برف
دانه های سفید مانند پنبه که در سرمای زمستان از آسمان بزمین آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روف
تصویر روف
آرمیدن، بخشودن، مهربانی بزرقطونا اسفرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرف
تصویر زرف
برجهیدن، پیش در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرف
تصویر ژرف
عمیق، گود، خواه دریا باشد و خواه چاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرف
تصویر جرف
مال فراوان اعم از چهار پایان و زر و سیم کنج دهن
فرهنگ لغت هوشیار
حد، لب، کناره، لبه، کرانه، تیزی، جانب کلمه، سخن گفتن، کلمه ای که قبل از ترکیب با کلمه دیگر معنی مستقل از آن مفهوم نشود کلمه، سخن گفتن، کلمه ای که قبل از ترکیب با کلمه دیگر معنی مستقل از آن مفهوم نشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرف
تصویر خرف
تباه شدن عقل از کلانسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترف
تصویر ترف
متنعم و ثروتمند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تباهاندن تباه کردن کوتاهی ورزیدن، به زفان افکندن (زفان اشتباه) بیشروی (زیاده روی)، تباهی در خوراک، آزمندی در نوشیدن، خو کرد گی فراموشکار، تباه فرانسوی زرخرید درد گلو و سینه که به سبب سرفه به هم رسد، خارش کام احساس خارش در کام. خروج هوای زفیری که از ریه به طور مقطع و کوتاه براثر تحریک مجاری تنفسی خصوصا قصبه الریه و ابتدای حلق. اکثر اوقات عمل سرفه به منظور خروج سروزیته و ترشحات اخلاط خانه های ششی و برونشها است و گاهی هم برای خروج ذرات غذایی است که تصادفا وارد قصب الریه میشوند سعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرف
تصویر شرف
بزرگ و بلند قدر و عالی مرتبه گردیدن، بزرگوار شدن، بلندی، آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرف
تصویر صرف
گردانیدن، گردش زمانه، فضل و فزونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژرف
تصویر ژرف
گود، عمیق، دور و دراز، برای مثال به دریای ژرف آنکه جوید صدف / ببایدش جان برنهادن به کف (اسدی - لغت نامه - ژرف)، هر آن کاو به ره برکند ژرف چاه / سزد گر نهد در بن چاه گاه (فردوسی - ۳/۳۱۳) ویژگی کلام یا نوشته ای که معنای بسیار داشته باشد، برای مثال جاهل نرسد در سخن ژرف تو آری / کف بر سر بحر آید پیدا نه به پایاب (خاقانی - ۵۸)
فرهنگ فارسی عمید