جدول جو
جدول جو

معنی وردانه - جستجوی لغت در جدول جو

وردانه
نام ناحیتی است به ترکستان و امیر آنجا وردان خدات بوده است. دهی است بزرگ و حصاری بزرگ و استوار دارد. از قدیم باز جای پادشاهان بوده است و قدیمتر از شهر بخاراست و او را شاهپور بنا کرده است. و سرحد ترکستان است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دردانه
تصویر دردانه
(دخترانه)
در (عربی) + دانه (فارسی) بسیار محبوب و عزیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وندانه
تصویر وندانه
دانۀ ون، حبهالخضرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
مربوط به مردان، کنایه از از روی دلیری، شجاعانه، کنایه از بزرگ، تنومند، کنایه از برتر، کنایه از شجاع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردانه
تصویر دردانه
مروارید بزرگ و گران بها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، مروارید یکتا، درّ یتیم، برای مثال سعدی به لب دریا در دانه کجا یابی / در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی (سعدی۲ - ۵۸۸)، کنایه از عزیز، سوگلی
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
مورددانه. تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). کرم دانه. (یادداشت مؤلف). حب آلاس. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). تخم نوعی از مازریون است که آن را کرم دانه هم می گویند. (آنندراج) (برهان). و رجوع به مورددانه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ / نِ)
نان که در شیر آمیخته در روغن بریان نمایند. نانی که در شیر خیسانده و با کره مخلوط نموده و خشک کرده باشند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وندانه
تصویر وندانه
دانه ون حبه الخضرا
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب و مربوط به مردان: حمام مردانه، دلیر شجاع: و اگر مردی را فرستد که دلیر بود و مردانه و آداب سواری نیک داند و مبارز بود سخت صواب باشد، مانند مردان، شجاعانه: ای باخته گوی هنر وساخته تدبیر ای تاخته شاهانه و مردانه ببغداد. (معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
حلقه ای آهنی که بدان چیز ها آویزند، چرخ سنگین چدنی است که محکم به میل لنگ پیچ و مهره شده. عمل عمده گردانه تنظیم ضربان نامرتب پیستونهاست. از محیط گردانه گاهی بعنوان باد بزن برای سرد گردن موتور استفاده کنند ولی امروزه از محیط آن که دندانه دار است بیشتر برای راه انداختن موتور بوسیله سلف استفاده میشود استفاده دیگری که از صفحه گردانه میشود استعمال آن بعنوان یکی از صفحات کلاچ است
فرهنگ لغت هوشیار
مروارید بزرگ و گرانبها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد، کنایه از فرزند عزیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردانه
تصویر دردانه
((دُ نِ))
مروارید، یکتا، بسیار گرامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
((مَ نِ))
منسوب و مربوطه به مردان، مانند مردان، شجاعانه، دلاورانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
مذكّرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
Macho, Male
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
macho, masculin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
マッチョ , 男性的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
男人味的 , 男性的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
পুরুষালি , পুরুষ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
shabaha ya kiume, wa kiume
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
มาช่า , ผู้ชาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
마초 , 남성의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
مردانہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
מאצ'ו , גברי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
macho, maschile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
maço, erkek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
macho, laki-laki
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
माचो , पुरुष
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
machista, masculino
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
macho, mannelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
мужской
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
macho, męski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
macho, männlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
machista, masculino
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مردانه
تصویر مردانه
чоловічий
دیکشنری فارسی به اوکراینی