جدول جو
جدول جو

معنی ودک - جستجوی لغت در جدول جو

ودک
(وَ دِ)
لحم ودک، گوشت فربه پیه ناک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ودک
(وَ دَ)
نام مادر ضحاک پادشاه. (منتهی الارب). نام مادر ضحاک تازی. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ودک
فربه پرپیه
تصویری از ودک
تصویر ودک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خدک
تصویر خدک
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، دهله، بل، پول، قنطره، جسر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ودج
تصویر ودج
شاهرگ گردن که هنگام غضب متورم می گردد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولک
تصویر ولک
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، کومار، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آدک
تصویر آدک
جزیره، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، گنگ، جز، اداک، آداک، آبخست، آبخوست، آبخو
فرهنگ فارسی عمید
نوعی نوشابۀ حاوی الکل مخلوط با آب. مخترع آن روسی بوده. وی الکل را با آب مخلوط کرد و آن را در مخزنی که درست کرده بود چند بار از خاک زغال عبور داد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوک
تصویر دوک
آلت نخ تابی، آلت چوبی که با آن نخ می ریسند، آلت فلزی یا چوبی در ماشین نخ ریسی که نخ روی آن پیچیده می شود
لقب اشرافی مردانه در اروپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورک
تصویر ورک
بوته ای خاردار با ساقه های پرخار که برای سوزاندن به کار می رفته، درمنه، شیح، علف جاروب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وشک
تصویر وشک
صمغ، شیرۀ خشک شدۀ درخت، صمغی تلخ مزه شبیه کندر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رودک
تصویر رودک
گورکن، آنکه پیشه اش کندن گور و به خاک سپردن مردگان است، در علم زیست شناسی پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجه های قوی و تیز، پوزۀ باریک و موهای خاکستری که در زیر زمین دالان هایی برای پنهان شدن حفر می کند و شب ها برای شکار بیرون می آید، رودک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رودک
تصویر رودک
پسر، پسرک، ریدک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وردک
تصویر وردک
آنچه عروس به خانۀ داماد می برد، جهاز عروس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورک
تصویر ورک
استخوان ران، بالای ران، کفل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدک
تصویر قدک
جامۀ کرباسی رنگ کرده، کرباس آبی یا نیلی رنگ
فرهنگ فارسی عمید
(هََ دَ)
فربه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دو دَ)
دهی است از دهستان حومه بخش خاش شهرستان زاهدان. آب آن از قنات. 200 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دو دَ)
آلتی است ازآلات موسیقی. حاجی خلیفه آن را در کشف الظنون در علم آلات العجمیه الموسیقانیه نام برده است. (یادداشت مؤلف). دودوک. طوطک. یکی از سازهای بادی است یا نی لبک. (از فرهنگ فارسی معین). توتک. رجوع به نی لبک شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
قریه ای است در حدود دوفرسنگی میانۀ شمال و مشرق خشت. (از فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان کمارج بخش خشت از شهرستان کازرون واقع در دوازده هزارگزی شمال ’کنارتخته’ و جنوب غربی کتل رودک و در کنار راه شوسۀ شیراز ببوشهر. در جلگه قرار دارد و هوای آن گرم است. سکنۀ آن 156 تن است. آب آن از رود خان شاپور و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و لیمو، و شغل مردم زراعت و قالی و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ)
کودک نوجوان خوش شکل. (منتهی الارب). جوان خوش آفرینش، و مؤنث آن رودکه است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شِ وِ دَ)
قسمی سبزی صحرایی خوردنی که در اول بهار آرند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خُ دَ)
خلجان خاطر. وسواس. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
قسمی نوشابۀ الکلی که از حبوبات گیرند و درروسیه متداول است. عروق روس. توضیح: ودکا نوشابۀ تند الکلی و مخلوطی است تصفیه شده از الکل اتیلیک و آب. برای تهیۀ ودکا مخلوط الکل و آب را از زغال عبور دهند و سپس تصفیه کنند آنگاه شیرۀ گیاهان یا دانه هایا ریشه ها و ادویه را بدان اضافه نمایند. انواع دیگر ودکا را از تقطیر مایعات شیرین مانند شیرۀ انگور، آلبالو و غیره به دست آورند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
بنات اودک، بلاها و سختی ها.
لغت نامه دهخدا
تصویری از سدک
تصویر سدک
آزمند، سبکدست، نیزه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدک
تصویر خدک
حاکم، رئیس، عامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادک
تصویر ادک
اشتر بی کوهان بیکوهانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رودک
تصویر رودک
پسرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دودک
تصویر دودک
یکی از سازهای بادی است نی لبک
فرهنگ لغت هوشیار
روسی ملاب قسمی نوشابه الکلی که از حبوبات گیرند و در روسیه متداول است عرق روسی. توضیح ودکا نوشابه تند الکلی و مخلوطی است تصفیه شده ازالکل اتیلیک و آب. برای تهیه ودکا مخلوط الکل و آب را از زغال عبور دهند و سپس تصفیه کنند آنگاه شیره گیاهان یا دانه های یا ریشه ها و ادویه را بدان اضافه نمایند. انواع دیگر ودکاراازتقطیرمایعات شیرین مانند شیره انگور آلبالو وغیره بدست آورند
فرهنگ لغت هوشیار
نام روستایی در تازیکستان، ریسمان رنگرز ریسمانی که رنگرز پارچه های رنگ کرده را بر آن بیاویزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ودکا
تصویر ودکا
((وُ))
نوعی نوشابه الکلی بی رنگ قوی، عرق روسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وردک
تصویر وردک
جهیزیه
فرهنگ واژه فارسی سره
جنوعی ساز بادی که قمیش آن شبیه بالابان استنام دیگر آن غرنه.، جفت پا پریدن پرندگان، جهیدن
فرهنگ گویش مازندرانی