جدول جو
جدول جو

معنی وجیز - جستجوی لغت در جدول جو

وجیز
کوتاه و مختصر
تصویری از وجیز
تصویر وجیز
فرهنگ لغت هوشیار
وجیز
((وَ))
مختصر، کوتاه
تصویری از وجیز
تصویر وجیز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وجیزه
تصویر وجیزه
مختصر، کوتاه، کلام مختصرومفید
فرهنگ فارسی عمید
وجیزه در فارسی مونث وجیز سخن پیراسته مونث وجیز، کلام مختصر و مفید: (و نقش طرازاین نسیج و جیزه ماثر این دولت را ساخت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجیزه
تصویر وجیزه
((وَ ز))
مؤنث وجیز، کلام مختصر و مفید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وریز
تصویر وریز
اکاسیا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وجیه
تصویر وجیه
نیکوروی، صاحب قدر و جاه، بزرگ قوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وجین
تصویر وجین
عمل کندن و دور ریختن گیاه های هرز از میان کشتزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عجیز
تصویر عجیز
نامرد نامرد ناراز دار، سرین
فرهنگ لغت هوشیار
پرگ دهنده، سر پرست تملق چرب زبانی. یا مجیز کسی را گفتن، تملق گفتن از او: تا کی باید مجیز آسیابان را بگوییم ک اجازه دهنده رخصت دهنده، ولی و مصلح امر یتیم، بنده ماذون در تجارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجیز
تصویر نجیز
انجام یافته درد بی درمان، ریمناک پلید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجیه
تصویر وجیه
مهتر قوم، شریف قوم، روی شناس
فرهنگ لغت هوشیار
کرانه لور کند کرانه دشت کناره دره عمل کندن گیاه هرزاز میان مزرعه باغچه عمل پیراستن زمین از علفهای هرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجیع
تصویر وجیع
دردناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجید
تصویر وجید
زمین هموار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجیح
تصویر وجیح
سخت بافت: جامه، پناهگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجوز
تصویر وجوز
کوته سخنی
فرهنگ لغت هوشیار
صمغ درخت انب است. توضیح بنظرمی آید انب محرف و تغییریافته کلمه نب نب باشد که یکی از گونه های اقاقیا است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجیز
تصویر مجیز
((مَ))
تملق، چرب زبانی
مجیز کسی را گفتن: تملق او را گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مجیز
تصویر مجیز
((مُ))
اجازه دهنده، رخصت دهنده، ولی و مصلح امر یتیم، بنده مأذون در تجارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وجیه
تصویر وجیه
((وَ))
نیکورو، زیبا، جمع وجهاء، صاحب قدر و جاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وجین
تصویر وجین
((و))
کندن علف های هرز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وجیع
تصویر وجیع
((وَ))
دردناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وریز
تصویر وریز
صمغ، نوعی صمغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجیز
تصویر مجیز
تملق، چاپلوسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حجیز
تصویر حجیز
حجاز، برای مثال شاهدان می کنند خانۀ زهد / مطربان میزنند راه حجیز (سعدی۲ - ۴۶۱)، شمس حق و دین بتاب بر من و تبریزیان / تا که ز تف تموز سوزد پردۀ حجیز (مولوی۲ - ۴۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جیز
تصویر جیز
گور، کرانه بیابان طرف جانب سوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجز
تصویر وجز
سخن کوتاه، کار کوتاه، فرزکار، کم اندک
فرهنگ لغت هوشیار