جدول جو
جدول جو

معنی وبش - جستجوی لغت در جدول جو

وبش
پیسی شتر، سپیدک برناخن، پست فرومایه رمن آن (اوباش) است
تصویری از وبش
تصویر وبش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوبش
تصویر کوبش
ضربت
فرهنگ واژه فارسی سره
عمل کوبیدن کوفتن: چنان کوبش گرز و کوپال بود که دام و دد از بانگ بی هال بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوبش
تصویر کوبش
کوفتن، کوبیدگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وخش
تصویر وخش
(پسرانه)
روشنایی، نام چهاردهمین جد آذرباد مهراسپند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبش
تصویر آبش
آنکه پیرامون و پیشگاه خانه کسی را به طعام و شراب آراید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوش
تصویر بوش
سرنوشت و تقدیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربش
تصویر ربش
ناخنه خجک سپیدی که بر ناخن آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبش
تصویر جبش
موی ستردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبش
تصویر حبش
فیسا (بوقلمون) شوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبش
تصویر خبش
جمع کردن، بگیرآوردن
فرهنگ لغت هوشیار
پوست باز کردن، خوردن مانه کاچار (اسباب خانه) پارسی است تلخی تلخ مزگی آنکه بتلخی زند: چای دبش، کامل از جاهلهای دبش است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبش
تصویر تبش
گرما و گرمی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبش
تصویر غبش
بقیۀ شب، تاریکی آخر شب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوش
تصویر بوش
هستی، وجود، تقدیر، سرنوشت، برای مثال هرآن چیز کاو ساخت اندر بوش / بر آن است چرخ روان را روش (فردوسی - ۱/۲۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبش
تصویر تبش
تابش، گرما، گرمی، فروغ، پرتو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وبر
تصویر وبر
پشم شتر، خرگوش، روباه و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبش
تصویر کبش
گوسفند شاخ دار، قوچ، کنایه از بزرگ قوم، جمع واژۀ کباش و اکباش و اکبش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حبش
تصویر حبش
طایفهای از سیاه پوستان افریقا، قوم سیاهپوست ساکن حبشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوش
تصویر بوش
خودنمایی، کروفر، برای مثال خسروا معذورشان می دار کز بوش و دروغ / خانه هاشان بس که پر شد مردمی را جا نماند (امیرخسرو- مجمع الفرس - بوش)، جماعتی از مردم درهم آمیخته از هر صنف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وخش
تصویر وخش
بیماری که در دست و پای اسب یا الاغ و شتر ایجاد می شود، ورم مفصل استخوان دست و پای اسب و الاغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوش
تصویر بوش
قطعۀ متحرک یا ثابت توخالی که میله یا محور در آن می چرخد
درختی با برگ های شبیه برگ حنا و تخم های زرد رنگ شبیه شاهدانه که برگ آن مصرف دارویی دارد، بوش دربندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وبا
تصویر وبا
بیماری عفونی واگیردار با علائمی چون اسهال و استفراغ شدید، کند شدن نبض و دردهای عضلانی که معمولاً از طریق آب و سبزیجات آلوده سرایت می کند، کلرا، هر نوع بیماری واگیردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نبش
تصویر نبش
زاویۀ خارجی محل تلاقی دو سطح
کنارۀ دیوار که در پیچ کوچه، خیابان یا هر معبر دیگری باشد
کندن زمین و بیرون آوردن چیزی از زیر زمین
نبش قبر: شکافتن گور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبش
تصویر طبش
مردم پارسی تازی گشته تپش
فرهنگ لغت هوشیار
گولی، کند هوشی، نیکویی راستی، خروهه بری نیکویی راستی، کودنی، ارنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبش
تصویر غبش
تاریک شب تاریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبش
تصویر کبش
گوسفند شاخدار
فرهنگ لغت هوشیار
گور گشایی، تره برکندن، برهنه کردن، فاش کردن راز، آشکار گرداندن درختی است شبیه صنوبروسنگین تر ازآبنوس وچوبی سرخ رنگ وسخت داردکه ازآن عصاوغیره سازند. توضیح باماخذی که در دست بوداین گیاه شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبی
تصویر وبی
وبا خیز، مرض خیز: (بقعتی نیست نزه تر از گرگان و طبرستان اما سخت و بی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبل
تصویر وبل
رگبار
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته ببر جانور نرکی مانند گربه مگر خردتراز آن و آن رابه پارسی دامک گویند دامک ئنک کرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وبد
تصویر وبد
مغاک گرسنه، چشم کننده چشم زخم زننده
فرهنگ لغت هوشیار
ریتاک میرگیر نامگم (افغانی) بینام (مازندارنی) سنگینی (افغانی) مرضی است عفونی و همه گیر و مسری که کانون اصلی آن در هندوستان است و بطور بومی دراین سرزمین وجود دارد میکرب وبا در سال 1883 میلادی بوسیله ربرت کخ دانشمند آلمانی کشف شد، میکرب این مرض جز باکتریهای ویرگولی شکل است و بنابراین از دسته و یبریون ها است و در انتهای بدنش دارای دنباله باریکی است که بوسیله آن حرکت میکند و بینهایت متحرک است و رنگ گرم را بخود نمیگیرد (گرم منفی است) و کاملا هوازی است. مرض وبا از امراض بسیار خطرناکی است که بطور مستقیم و غیر مستقیم سرایت و انتشار می یابد عامل مهم در سرایت مستقیم محققا خود بیمار است میکرب وبا بمقدار زیاد در مدفوع بیمار یافت میشود بنابراین اگر پرستاری جزیی بی احتیاطی کند چه بسا که باین بیماری مبتلا میشود. وسیله دیگر انتقال مرض مرده است شست و شوی مرده قبل از دفن طریقه دیگری برای سرایت مستقیم است. در هنگام اشاعه این بیماری آب مهمترین عامل میکرب است و یکی از طرق خطرناک سرایت غیر مستقیم است لباسها و ملافه بیمار نیز مرض را منتقل میسازند بهمین جهت رختشوی ها زیاد مبتلا میشوند غذا در صورتیکه بوسیله دست آشپز و غیره آلوده شوند از عوامل انتقال بیماریند مگس نیز ازحشرات خطرناک انتقال میکرب این بیماری است که بوسیله پاها و خرطوم خود میکرب این مرض را انتشار میدهد علل مساعد کننده این بیماری عبارتند از: فصل بیشتر همه گیری ها در تابستان اتفاق می افتد، کار پزشکان و رختشویها بیشتر مبتلا میشوند، فقر بی غذائی و خستگی از علل بسیار مستعد کننده میباشد در فقیرخانه ها مرگ و میر همیشه خیلی زیاد است. در زندانها گاهی بقدری مرگ و میر فراوان است که مجبور میشوند زندان را تخلیه کنند و الا همگی از بین میروند، بیماری از بیماریهایی که بیشتر مستعد کننده است یکی بیماریهای گوارشی است خصوصا انواع اسهالها و اسهال خونی الکلیسم نیز از عوامل مسعد کننده است سل حصبه حاملگی و خصوصا بیماریهای روحی و عصبی بیمار را برای وبا مسعد میکنند، جمعیت زیاد در میان زواران مکه اگر وبا شیوع یابد مرگ و میر خیلی زیاد خواهد بود، عدم رعایت بهداشت محلات کثیف و پایین شهر و تاریک و کوچه های تنگ و خانه های پر جمعیت مهمترین کانونهای وبا میباشند. میکرب وبا در محیط روده باقی میماند و هیچوقت وارد خون نمیشود و سمی ترشح میکند که علائم وبا را بوجود می آورد. دروه کمون این مرض معمولا کوتاه است و بین 4 ساعت تا 4 روز میباشد مدتی که برای قرنطینه معین شده بین 5 روز تا یکهفته است. شرح بیماری: بیماری وبا سه مرحله دارد: مرحله اسهال مقدماتی - معمولا در وسط شب یا پس از یک غذای سنگین عارض میشود این اسهال ابتدا مدفوعی و سپس صفرایی یا برنگ شیر قهوه میباشد و دفعش به سهولت و بی درد و بدون پیچش انجام میشود مانند آب سرنگ خارج میشود علایم عمومی بدن تغییر میکند بدینجهت در ابتدا غیر محسوس است فقط دراشکال سنگین این اسهال با خستگی و ناراحتی توام است ادرار کم میشود و فشار نبض پایین می آید این مرحله از نظر انتشار بیماری بسیار خطرناک است زیرا مدفوع مقدار فراوانی ویریون وبا دارد و چون بیمار هنوز بستری نشده با مدفوع خود میکرب را در هر جائی پخش میکند تشخیص بیماری در این مرحله از نظر درمان اهمیت دارد زیرا درمان صحیح تقریبا همیشه موثر واقع میشود مدت این مرحله چند ساعت تا چند روز است، مرحله وبا این مرحله توام بااسهال و سردی یا خفقان میباشد دراین مرحله اسهال نیز فراوان است اگر مرحله مقدماتی وجود نداشته باشد اولین اجابت همیشه در شب اتفاق می افتد و مدفوعی است و پس از دو سه اجابت مزاج مریض در خود احساس راحتی میکند ولی بزودی درد شدیدی در ناحیه اپیگاستر و فشار در قاعده قفسه صدری احساس میکند و احتیاج شدیدی به اجابت مزاج پیدامیکند بیمارخستگی خیلی شدیدی دارد بزودی تمام محتویات روده ها خارج میشود سپس اسهالی مایع کدر سفید رنگ شبیه آب برنج دفع می شود که محتوی دانه هایی شبیه به دانه های برنج و بوی آن شبیه بوی منی است کم کم بواسطه زیادی اجابت مزاج بیمار ضعیف میشود و بسر لنگن نمیتواند برود و تخت خود را کثیف میکند و یا اگر به سرلگن برود از جای خود نمیتواند برخیزد ادرار کم میشود و یا کاملا بند می آید و ادرار کردن بوضع دردناکی صورت میگیرد پس از اسهال استفراغ روی میدهد که ابتدا غذایی یا صفرایی است ولی بزودی مانند اسهال مایعی میشود و بی فشار دفع میگردد حل بیمار بترتیب بوخامت میگراید زبان خشک تشنگی شدید میشود و شکم تو میرود در داپیگاستر و فشار قفسه صدری افزونتر میشود آواز ضعیف و نبض سریع و کوچک میشود و بیمار چرت میزند از سرگیجه و صدا کردن گوش انقباضات شدید عضلانی شکایت دارد دراین موقع بیمار بسرعت لاغر میشود و مرحله سردی فرا میرسد اسهال و استفراغ کم میشود یا بند می آید ولی حالت تهوع همچنان با شدت باقی است پوست خشک و از عرق سرد و چسبنده ای پوشیده میشود از رنگ پریدگی برنگ بنفش و کبود (سیانوزه) تبدیل میشود رخسار منظره مشخص بخود میگیرد خطوط چهره کشیده و دماغ تیغ میکشد و لبها آبی رنگ و نازک و نیم باز است چشم ها درکاسه چشم فرو میروند و اطراف آنها سیاه و پلکها نیم بازاست و شقیقه و گونه ها تو رفته اند و مردمک بحال میوزیس است ناخن ها آبی رنگ و انساج انگشتان چین خوردگی پیدا میکنند (منظره لاشه) حرارت پوستی کمتراز حد معمول میباشد در حالیکه حرارت رکتوم بالا میرود هوش بیمار که تاکنون بجا بود کم میشود و گوش نمیشنود و ضعف بی نهایت است و نبض خیلی نامنظم است و خلاصه نمیتوان آنرا حس کرد آوازهای قلب کر میشود و شمارش تنفس که در آغاز تند و مضطرب است رفته رفته کند و مشوش میشود و یکباره می ایستد گاهی پیش از مرگ تشنج پدید می آید ولی معمولا بیمار بحالت آرامی میمیرد این مرحله از چند ساعت تا 2 یا 3 روز طول میکشد و هر قدر بیشتر بطول انجامد خطر عوارض بیشتراست، مرحله واکنش - خوشبختانه مرحله سردی که انتهای مرحله دوم است همیشه منتهی بمرگ نمیشود و در مواقع مساعد نبض بهتر میشود و قلب شدیدتر میزند و حرارت پوستی بالا میرود و اجابات مزاج کم میشود و علایم سردی از بین میرود و بیمار گاهی عرق فراوان میکند و ادرار دو مرتبه برقرار میشود قوا و همچنین اشتها بر میگردد و بیمار وارد مرحله نقاهت میشود برای پیش گیری مرض وبا بیمار را باید از سایرین جدا کرد و بیماری را فورا بادارات بهداری اطلاع داد یعنی اظهار کردن بیماری اجباری است ضد عفونی کردن مدفوعات بیمار با کرزول یا لیزول و یا آب آهک تازه ضروری است ملافه و لباسهای زیر بیمار را باید مدت 2 ساعت در یک محلول ضد عفونی کننده فرو برد و سپس برختشخویخانه فرستاد آب و شیر را باید خوب جوشانید و بعد مصرف کرد مایه کوبی اجباری است و معمولا از واکسن حرارت داده شده استفاده میکنند اولین تزریق یکسانتی متر مکعب و نیم است و 5 روز بعد 2 سانتی متر مکعب تزریق میشود مصونیت از روز دهم حاصل میشود و در حدود یکسال طول میکشد سرم ضد وبا نیز مصونیت فوری میدهد ولی بیش از 5 تا 6 روز طول نمی کشد هیضه بلد یه هیضه مستولیه. یا وبای التور. وبایی که عاملش ویبریون التوراست این ویبریون اول دفعه در مدفوع یکی از حاجی هایی که از مکه برمیگشت و در ایستگاه قرنطینه الطور (التور) واقع در مصر در ساحل بحر احمر در گذشته بود در سال 1905 میلادی کشف شد این ویبریون دارای همان ساختمان آنتی آژنی ویبریون وبای معمولی است و از مشخصات مهم آن اینست که گلبولهای سرخ گوسفند و بز را همولیز میکند (گلبولهای سرخ گوسفنند و بز را همولیز نمیکند) ویبریون الطور در حالت معمولی ناخوشی زانیست ولی ممکنست گاهی ایجاد اپیدمی های خطرناک و کشنده را بنماید شبه وبا. یا وبای پاییزی. هیضه. یا وبای گاوی. گاو مرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجش
تصویر وجش
دلهره، آواز پنهان
فرهنگ لغت هوشیار