شور و غوغای واقعه زدگان را گویند، (از برهان)، به وزن هایاهای به معنی آه و ناله و نوحه به خلاف هایاهای که به معنی شور و شر و نعره و فریادست، (انجمن آرای ناصری)، آه و ناله وفریاد، نوحه، بکاء، (از یادداشت های مرحوم دهخدا)
شور و غوغای واقعه زدگان را گویند، (از برهان)، به وزن هایاهای به معنی آه و ناله و نوحه به خلاف هایاهای که به معنی شور و شر و نعره و فریادست، (انجمن آرای ناصری)، آه و ناله وفریاد، نوحه، بکاء، (از یادداشت های مرحوم دهخدا)
شور و غوغای ماتم زدگان و واقعه دیدگان، (ناظم الاطباء) (برهان)، شور و غوغای ماتم، (رشیدی) : مجلس عشرتت به هویاهوی گریۀ دشمنت به هایاهای، انوری (از حاشیۀ برهان)، فلک از مجلس انس تو پر از هایاهوی عالم از گریۀ خصم تو پر از هایاهای، انوری (از رشیدی)
شور و غوغای ماتم زدگان و واقعه دیدگان، (ناظم الاطباء) (برهان)، شور و غوغای ماتم، (رشیدی) : مجلس عشرتت به هویاهوی گریۀ دشمنت به هایاهای، انوری (از حاشیۀ برهان)، فلک از مجلس انس تو پر از هایاهوی عالم از گریۀ خصم تو پر از هایاهای، انوری (از رشیدی)
تهاتر، پابپا، عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند، مبادله، هم بر: لبی ز نان جنازه بگورکن ندهد وگر بباید با مرده خفت پایاپای، سوزنی
تهاتُر، پابپا، عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند، مبادله، هم بَر: لبی ز نان جنازه بگورکن ندهد وگر بباید با مرده خفت پایاپای، سوزنی
دریغا. حسرتا: بر مهر چرخ و شیوۀ او اعتماد نیست ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکروی. حافظ، حلقه و قلابی را گویند که بعد از بارکردن، آن نوار را بر بالای بار اندازند و قلاب را بر آن محکم کرده بکشند. (انجمن آرا). حلقه و قلابی که حلقه را بر نوار پهن نصب کرده باشند و بعد از بارکردن آن نوار را بر بالای بار اندازند و قلاب را بر آن حلقه انداخته محکم بکشند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، یاسا. آئین: بصدر صاحب دیوان ایلخان نالم که در ایاسۀ او جور نیست بر مسکین. سعدی
دریغا. حسرتا: بر مهر چرخ و شیوۀ او اعتماد نیست ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکروی. حافظ، حلقه و قلابی را گویند که بعد از بارکردن، آن نوار را بر بالای بار اندازند و قلاب را بر آن محکم کرده بکشند. (انجمن آرا). حلقه و قلابی که حلقه را بر نوار پهن نصب کرده باشند و بعد از بارکردن آن نوار را بر بالای بار اندازند و قلاب را بر آن حلقه انداخته محکم بکشند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، یاسا. آئین: بصدر صاحب دیوان ایلخان نالم که در ایاسۀ او جور نیست بر مسکین. سعدی
پرش، طیران، پریدن، آواز بال مرغان گاه پریدن، (یادداشت مرحوم دهخدا) : فغان از این غراب و وای وای او که در نوا فکندمان نوای او، منوچهری (نسخۀ خطی از یادداشت مرحوم دهخدا)، روز رزم او بگیرد عزّ عزرائیل جان روز بزم او بماند جبرئیل از وای وای، منوچهری
پرش، طیران، پریدن، آواز بال مرغان گاه پریدن، (یادداشت مرحوم دهخدا) : فغان از این غراب و وای وای او که در نوا فکندمان نوای او، منوچهری (نسخۀ خطی از یادداشت مرحوم دهخدا)، روز رزم او بگیرد عزّ عزرائیل جان روز بزم او بماند جبرئیل از وای وای، منوچهری
شبه جمله ای است دال بر تألم و افسوس و درد و نظایر آن: وایۀ جامی همین لعلت بود گر نیاید وایۀ او، وای وای، جامی (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 420)، ، کلمه ای است دال ّ بر تأسف و تأثر و درد: چو کاتبی به شب هجر وایه ام، اجل است چه وایه ای که به صد وای وای می طلبم، کاتبی
شبه جمله ای است دال بر تألم و افسوس و درد و نظایر آن: وایۀ جامی همین لعلت بود گر نیاید وایۀ او، وای وای، جامی (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 420)، ، کلمه ای است دال ّ بر تأسف و تأثر و درد: چو کاتبی به شب هجر وایه ام، اجل است چه وایه ای که به صد وای وای می طلبم، کاتبی
عمل دو کس یا دو کشور که طلبهای خود را بجای وامهایی که بهم دارند حساب کنند پابپا تهاتر، مبادله، هم بر: (لبی ز نان جنازه بگور کن ندهند و گر بباید با مرده خفت پایاپای) (سوزنی لغ)
عمل دو کس یا دو کشور که طلبهای خود را بجای وامهایی که بهم دارند حساب کنند پابپا تهاتر، مبادله، هم بر: (لبی ز نان جنازه بگور کن ندهند و گر بباید با مرده خفت پایاپای) (سوزنی لغ)