جدول جو
جدول جو

معنی وایاوای - جستجوی لغت در جدول جو

وایاوای
شور و غوغای مصیبت زدگان
تصویری از وایاوای
تصویر وایاوای
فرهنگ فارسی عمید
وایاوای
شور و غوغای واقعه زدگان را گویند، (از برهان)، به وزن هایاهای به معنی آه و ناله و نوحه به خلاف هایاهای که به معنی شور و شر و نعره و فریادست، (انجمن آرای ناصری)، آه و ناله وفریاد، نوحه، بکاء، (از یادداشت های مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
وایاوای
شور و غوغای مصیب زدگان
تصویری از وایاوای
تصویر وایاوای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پایاپای
تصویر پایاپای
ویژگی معامله ای که با معاوضۀ جنس و بدون پول انجام می شود، داد و ستد جنسی، تهاتری
فرهنگ فارسی عمید
شور و غوغای ماتم زدگان و واقعه دیدگان، (ناظم الاطباء) (برهان)، شور و غوغای ماتم، (رشیدی) :
مجلس عشرتت به هویاهوی
گریۀ دشمنت به هایاهای،
انوری (از حاشیۀ برهان)،
فلک از مجلس انس تو پر از هایاهوی
عالم از گریۀ خصم تو پر از هایاهای،
انوری (از رشیدی)
لغت نامه دهخدا
نایابان، (زوزنی)، رجوع به نایابان شود
لغت نامه دهخدا
تهاتر، پابپا، عمل دو کس یا دو کشور که طلب های خود را بجای وامهائی که بهم دارند حساب کنند، مبادله، هم بر:
لبی ز نان جنازه بگورکن ندهد
وگر بباید با مرده خفت پایاپای،
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ)
دریغا. حسرتا:
بر مهر چرخ و شیوۀ او اعتماد نیست
ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکروی.
حافظ، حلقه و قلابی را گویند که بعد از بارکردن، آن نوار را بر بالای بار اندازند و قلاب را بر آن محکم کرده بکشند. (انجمن آرا). حلقه و قلابی که حلقه را بر نوار پهن نصب کرده باشند و بعد از بارکردن آن نوار را بر بالای بار اندازند و قلاب را بر آن حلقه انداخته محکم بکشند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، یاسا. آئین:
بصدر صاحب دیوان ایلخان نالم
که در ایاسۀ او جور نیست بر مسکین.
سعدی
لغت نامه دهخدا
پرش، طیران، پریدن، آواز بال مرغان گاه پریدن، (یادداشت مرحوم دهخدا) :
فغان از این غراب و وای وای او
که در نوا فکندمان نوای او،
منوچهری (نسخۀ خطی از یادداشت مرحوم دهخدا)،
روز رزم او بگیرد عزّ عزرائیل جان
روز بزم او بماند جبرئیل از وای وای،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
شبه جمله ای است دال بر تألم و افسوس و درد و نظایر آن:
وایۀ جامی همین لعلت بود
گر نیاید وایۀ او، وای وای،
جامی (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 420)،
،
کلمه ای است دال ّ بر تأسف و تأثر و درد:
چو کاتبی به شب هجر وایه ام، اجل است
چه وایه ای که به صد وای وای می طلبم،
کاتبی
لغت نامه دهخدا
عمل دو کس یا دو کشور که طلبهای خود را بجای وامهایی که بهم دارند حساب کنند پابپا تهاتر، مبادله، هم بر: (لبی ز نان جنازه بگور کن ندهند و گر بباید با مرده خفت پایاپای) (سوزنی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هایاهای
تصویر هایاهای
شوروغوغای ماتم زدگان: (مجلس عشرتت به هویاهوی گریه دشمنت به هایاهای) (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ای وای
تصویر ای وای
برای اظهار درد و افسوس و بیم و ترس و تقاضای کمک بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایاوان
تصویر نایاوان
ناموجودمعدوم: اعدام نایابان گردانیدن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایاپای
تصویر پایاپای
داد و ستد جنسی، معامله ای که در آن پول رد و بدل نشود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پایاپای
تصویر پایاپای
مساوی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رایاوات
تصویر رایاوات
فونت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واکاوی
تصویر واکاوی
تجزیه و تحلیل، تحلیل، آنالیز
فرهنگ واژه فارسی سره
پابه پا، تهاتر، تهاتری، مبادله، متبادل، هم بر
فرهنگ واژه مترادف متضاد