جدول جو
جدول جو

معنی واکمن - جستجوی لغت در جدول جو

واکمن
((مَ))
نام تجاری دستگاهی کوچک و قابل حمل متشکل از یک پخش صوت و یک دو گوشی سبک، پخش همراه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
واکمن
پخش همراه
تصویری از واکمن
تصویر واکمن
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دارویی حاوی میکروب های ضعیف یا کشته شدۀ یک بیماری واگیردار که برای پیشگیری از بیماری به بدن تزریق یا به صورت خوراکی مصرف می شود، مایه
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
ویکتور. رحاله و طبیعی دان فرانسوی. وی بجهت اکتشافات خود درهندوستان انگلیس و تبت مشهور است (1801-1832 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
مادۀ آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. (فرهنگ نظام). مایه. (لغات فرهنگستان). میکروب ضعیف شده یا کشته شدۀ امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیوان نسبت به مرضی مسری - خصوصاًهنگام شیوع آن مرض - با آمپول آن را در عضله تزریق کنند مانند واکسن سیاه سرفه و دیفتری یا زیر پوست تزریق شود چون واکسن وبا و التور یا با ایجاد خراش سطحی روی پوست آن را وارد بدن کنند مانند واکسن آبله
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
در کمین تر.
- امثال:
اکمن من جدجد.
اکمن من عیث. (یادداشت مؤلف). و رجوع به کمین شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
نشسته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جالس. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، پرندۀ نشسته بردیوار یا چوب یا درخت. (از اقرب الموارد) ، مرغ بیضه در زیر گرفته. (منتهی الارب) (آنندراج). مرغ تخم در زیر گرفته. (ناظم الاطباء). ج، وکون
لغت نامه دهخدا
ماده آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق میشود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
وا کننده باز کننده. یا در واکن. ابزاری که در قوطی و بطری و مانند آنرا باز کند. یا در بطری واکن
فرهنگ لغت هوشیار
((سَ))
ماده ای که از میکروب ضعیف شده یک بیماری می گیرند و برای پیش گیری از آن بیماری به بدن انسان یا حیوان اهلی تزریق می کنند
فرهنگ فارسی معین
خسته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی