معنی واکن
- واکن (کِ)
- نشسته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جالس. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، پرندۀ نشسته بردیوار یا چوب یا درخت. (از اقرب الموارد) ، مرغ بیضه در زیر گرفته. (منتهی الارب) (آنندراج). مرغ تخم در زیر گرفته. (ناظم الاطباء). ج، وکون
