جدول جو
جدول جو

معنی واکسن - جستجوی لغت در جدول جو

واکسن
دارویی حاوی میکروب های ضعیف یا کشته شدۀ یک بیماری واگیردار که برای پیشگیری از بیماری به بدن تزریق یا به صورت خوراکی مصرف می شود، مایه
فرهنگ فارسی عمید
واکسن
(سَ)
مادۀ آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. (فرهنگ نظام). مایه. (لغات فرهنگستان). میکروب ضعیف شده یا کشته شدۀ امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیوان نسبت به مرضی مسری - خصوصاًهنگام شیوع آن مرض - با آمپول آن را در عضله تزریق کنند مانند واکسن سیاه سرفه و دیفتری یا زیر پوست تزریق شود چون واکسن وبا و التور یا با ایجاد خراش سطحی روی پوست آن را وارد بدن کنند مانند واکسن آبله
لغت نامه دهخدا
واکسن
ماده آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق میشود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
واکسن
((سَ))
ماده ای که از میکروب ضعیف شده یک بیماری می گیرند و برای پیش گیری از آن بیماری به بدن انسان یا حیوان اهلی تزریق می کنند
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مادۀ روغنی مرکب از دوده و چربی و سولفات گوگرد که برای سیاه کردن کفش های چرمی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
مادۀسیاه که بدان کفشها را سیاه می کنند، (ناظم الاطباء)، مادۀ مرکبی است که برای جلا دادن کفش و چیزهای چرمی به آنها مالیده می شود و مطابق رنگ چرم ساخته می گردد، (فرهنگ نظام)، رنده، یرندج، (یادداشت مؤلف)، رنگی که بروی کفش چرمین و جیر زنند تا تابان و براق شود و آن به رنگهای مختلف و غالباً مشکی و قهوه ای است
لغت نامه دهخدا
(سُ)
قومی است از نژاد ژرمن. و این قوم از روزگار رومیان باز در شمال آلمان و در کرانه های دریای شمال یعنی در حدود هانور و هولشتاین کنونی سکونت داشتند و تا حدود دانمارک و هلند نیز پراکنده بودند، و به دلیری و جنگاوری و آداب و خوی خشن اشتهار داشتند. سرزمین محل سکونت آنان ’ساکس’ نامیده میشد که قسمتی از خاک آلمان امروزی است و از مغرب برود رن و کشور هلند و از مشرق به رود الب و از شمال به دریای شمال محدود میشده و به این ترتیب ناحیه ای غیر از ساکس امروزی بوده و هانور و وستفالی کنونی را نیز شامل میشده است. ساکسنها در قرنهای دوم و سوم میلادی بسوی باختر روی آوردند و به اتفاق قوم آنگل و برخی از اقوام دیگر ژرمنی بمجرای رود رن رسیدند. در قرن پنجم میلادی با فرانکها و آلمانها در زمرۀ طوایف مهم ژرمن بشمار می آمدند و به اتفاق آنگلها چندین بار به انگلستان تاختند و سرانجام بسال 499 میلادی هپتارخیا (حکومتهای هفتگانه) را بنیاد نهادند و این حکومتها تا استیلای نورمانها (1066 میلادی) دوام داشت. ساکسنهاو انگلها در آن سرزمین قوم انگلیس را بوجود آوردند و طوایف سرکش کلت را بکوههای ایرلند راندند. اصطلاح آنگلوساکسن در مورد نژاد انگلیسیان یادآور آن دو قوم است. ساکسنهایی که در سرزمین آلمان مانده بودند در قرن هشتم میلادی سالیان دراز در برابر شارلمانی پادشاه فرانسه پایداریها ورزیدند و جنگها کردند. و پیروزی شارلمانی بر آنان که مرحلۀ نهائی تسخیر خاک ژرمن بدست فرانکها بود ببهای گرانی بدست آمد. زیرا جنگلهای عظیم سرزمین آنان را پوشانیده بود و چندین جا مردابها راه را سد میکرد. ناحیۀ ساکس شهری نداشت و دیه های آن نیز مرکب از کلبه هایی بود که در میان جنگلها بچشم نمی آید. مردم ساکس منقسم به چند قبیله بودند که جز مذهب وجه اشتراکی نداشتند و با وجود مجاهدات داعیان نصرانی هنوز مشرک مانده و بقول مردم آن روزگار از جملۀ مشرکان وحشی تر بودند. از بتان آنان تنه درخت عظیمی بوده است. ساکسنها که در راه استقلال و کیش خویش میجنگیدند و وضع خاکشان نیز حکم استحکامات طبیعی داشت بیش از سی سال (772- 804 میلادی) پایداری ورزیدند و شارلمانی برای منقاد ساختن آنان 18 بار سپاه کشید. دلاوری که برای حفظ استقلال ساکس میکوشید ویدو کند نام داشت. وی بارها تسلیم شد ولی پس از چندی باز شورش را از سر گرفت. سرانجام بطور قطعی دست از جنگ کشید ودر آتین یی در حضور شارلمانی غسل تعمید نمود و شارلمانی پدر روحانی او شد (785 میلادی). جنگهای شارلمانی و ساکسها توأم باکمال خشونت و بیرحمی بود و پس از چیرگی فرانکها بتدریج ساکسها مذهب مسیح را پذیرفتند و بنیان ملت آلمان نهاده شد. بعد از شارلمانی ساکسنها بااستفاده از ضعف جانشینان او استقلال یافتند و دوک نشین ساکس را بوجود آوردند. بعدها سرزمین های تابع دوک نشین ساکس بتدریج از آن جدا شدند و به امپراتوری آلمان پیوستند و کشور ساکسها روز بروز کوچک تر شد و بسوی جنوب تغییر مکان داد و با باویر و بوهم، هم مرز شد. ساکسنها خالص ترین تیره از نژاد آلمان هستند و بفصیح ترین لهجه از زبان آلمانی سخن میگویند و تا اندازه ای اخلاق و آداب و رسوم کهن خویش را نگه داشته اند و خلق و خوی خشنی دارند و مردمی شکمباره و خوشگذران هستند
لغت نامه دهخدا
(سُ)
اندریو. نام مردی از مردم ممالک متحدۀ آمریکای شمالی، متولد در واکس هاو کارولین شمالی بسال 1767 و متوفی بسال 1845 میلادی وی از 1829 تا 1837 رئیس جمهور آمریکا بوده است
لغت نامه دهخدا
کسی که با مزد به کفش واکس می زند، (فرهنگ نظام)، یرندج یعنی آن که کفش را به رنگ سیاه رنگ می کند، (ناظم الاطباء)، که کفش را واکس زند، که شغل اوواکس زدن کفش مردم است، واکس زن،
جای واکس زدن، محل کسب و کار واکسی و واکس زن
لغت نامه دهخدا
(کِ)
نشسته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جالس. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، پرندۀ نشسته بردیوار یا چوب یا درخت. (از اقرب الموارد) ، مرغ بیضه در زیر گرفته. (منتهی الارب) (آنندراج). مرغ تخم در زیر گرفته. (ناظم الاطباء). ج، وکون
لغت نامه دهخدا
ماده سیاهی که با آن کفشها را واکس زنند و آنها را جلا دهند و مطابق رنگ چرم گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
مایه زدن تزریق واکسن تلقینح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واکسن زنی
تصویر واکسن زنی
مایه زنی عمل واکسن زدن تلقیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واکسن کوبی
تصویر واکسن کوبی
مایه کوبی واکسن زنی
فرهنگ لغت هوشیار
وا کننده باز کننده. یا در واکن. ابزاری که در قوطی و بطری و مانند آنرا باز کند. یا در بطری واکن
فرهنگ لغت هوشیار
مومه زن، مومه زنی منسوب به واکس کسی که کفشهای مردم را واکس زند، جای واکس زدن کفش
فرهنگ لغت هوشیار
((مَ))
نام تجاری دستگاهی کوچک و قابل حمل متشکل از یک پخش صوت و یک دو گوشی سبک، پخش همراه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
ماده چربی که رنگ های مختلف دارد و رویه کفش را با آن تمیز و براق کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واکمن
تصویر واکمن
پخش همراه
فرهنگ واژه فارسی سره
واکس زدن: دیگران از شما خوششان خواهد آمد اگر وادی اندک است، دلیل که او را کاری زشت پدید آید. لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
Vaccinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vacciner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خسته شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بالا رفتن از درخت و دیوار و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
impfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
টিকা দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
टीका लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vaccinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vacunar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vaccineren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
вакцинувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
вакцинировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
szczepić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
vacinar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از واکسن زدن
تصویر واکسن زدن
aşı yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی