جدول جو
جدول جو

معنی واپسگرا - جستجوی لغت در جدول جو

واپسگرا
متحجر، مرتجع
تصویری از واپسگرا
تصویر واپسگرا
فرهنگ واژه فارسی سره
واپسگرا
((~. گَ))
مرتجع، مخالف پیش رفت و اندیشه های نو
تصویری از واپسگرا
تصویر واپسگرا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واپسگرایی
تصویر واپسگرایی
ارتجاع، تحجر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واپسگرایانه
تصویر واپسگرایانه
متحجرانه، ارتجاعی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واپس رو
تصویر واپس رو
باز پس رونده عقب رونده: (گفت آنرا من نخواهم گفت: چون ک گفت: او وا پس رواست و بس حرون) (مثنوی. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگرا
تصویر واگرا
دورشونده متباعد مقابل همگرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگرا
تصویر واگرا
((گ))
دور شونده، مقابل همگرا
فرهنگ فارسی معین
расходящийся
دیکشنری فارسی به روسی
แยกต่างหาก
دیکشنری فارسی به تایلندی