معنی واپسگرا - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با واپسگرا
واپس رو
- واپس رو
- باز پس رونده عقب رونده: (گفت آنرا من نخواهم گفت: چون ک گفت: او وا پس رواست و بس حرون) (مثنوی. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
واپس رو
- واپس رو
- بازپس رونده، عقب رونده:
گفت آن را من نخواهم. گفت چون ؟
گفت او واپس رو است و بس حرون.
مولوی (مثنوی دفتر ششم چ اسلامیه ص 559).
و رجوع به واپس رفتن شود
لغت نامه دهخدا