کلمه افسوس، یعنی ای دریغا و ای دریغ از من. (ناظم الاطباء). - روز وانفسا، روز قیامت. روزی که کسی از خویشتن خود به دیگری نمی پردازد. (یادداشت مرحوم دهخدا). - روزگار وانفسا، کنایه از روز قیامت. (ناظم الاطباء). - ، آنگاه که هرکس به فکر خویش است و به سلامت یا آسایش دیگران توجهی ندارد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
کلمه افسوس، یعنی ای دریغا و ای دریغ از من. (ناظم الاطباء). - روز وانفسا، روز قیامت. روزی که کسی از خویشتن خود به دیگری نمی پردازد. (یادداشت مرحوم دهخدا). - روزگار وانفسا، کنایه از روز قیامت. (ناظم الاطباء). - ، آنگاه که هرکس به فکر خویش است و به سلامت یا آسایش دیگران توجهی ندارد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
برانداخته شدن آهنگ و بیع و نکاح و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شکسته شدن بیع و عزم و زواج. (از اقرب الموارد) : انفساخ بیع، باطل شدن آن، (اصطلاح فلسفۀ قدیم) کیفیات محسوسه ای که راسخ باشد مانند زردی طلا. یاء در انفعالیه برای تأکید و مبالغه است. (از دستور العلماء ج 1 ص 205) : این کیفیات (کیفیات محسوسه) بر دوگونه بود: راسخ، مانند زردی زر و سرخی خون و غیر راسخ چون سرخی خجل و زردی وجل و اول را انفعالیات خوانند و دوم را انفعالات. (اساس الاقتباس ص 43). و رجوع به انفعالات شود
برانداخته شدن آهنگ و بیع و نکاح و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شکسته شدن بیع و عزم و زواج. (از اقرب الموارد) : انفساخ بیع، باطل شدن آن، (اصطلاح فلسفۀ قدیم) کیفیات محسوسه ای که راسخ باشد مانند زردی طلا. یاء در انفعالیه برای تأکید و مبالغه است. (از دستور العلماء ج 1 ص 205) : این کیفیات (کیفیات محسوسه) بر دوگونه بود: راسخ، مانند زردی زر و سرخی خون و غیر راسخ چون سرخی خجل و زردی وجل و اول را انفعالیات خوانند و دوم را انفعالات. (اساس الاقتباس ص 43). و رجوع به انفعالات شود
به هم خوردگی، باز افکندگی، برانداختگی، کشیده شدن تا دور دست بر انداخته شدن بهم خوردن بر هم زده شدن (عقد بیع یا نکاح) کار باز افتادن، بهم خوردگی باز افکندگی
به هم خوردگی، باز افکندگی، برانداختگی، کشیده شدن تا دور دست بر انداخته شدن بهم خوردن بر هم زده شدن (عقد بیع یا نکاح) کار باز افتادن، بهم خوردگی باز افکندگی