جدول جو
جدول جو

معنی وامخواهی - جستجوی لغت در جدول جو

وامخواهی
(خوا / خا)
عمل وامخواه. وام خواستن. تقاضای وام کردن. استقراض، مطالبه کردن. وام داده را بازخواستن. محصلی. طلبکاری. مطالبه. عمل وامخواه. رجوع به وامخواه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وام خواه
تصویر وام خواه
کسی که از دیگری پولی به قرض می خواهد، آنکه طلب خود را از وام دار می خواهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دادخواهی
تصویر دادخواهی
از کسی نزد حاکم یا قاضی شکایت بردن و درخواست دفع ظلم کردن، تظلم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واخواهی
تصویر واخواهی
اعتراض نسبت به حکمی که در مورد فرد غایب در دادرسی صادر شده، اعتراض نسبت به حکم غیابی
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا)
عمل واخواست. (واژه های نو فرهنگستان). اعتراض. (فرهنگ رازی). رجوع به واخواست و واخواستن شود
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ)
قرض خواه. (آنندراج). آنکه وام گرفتن از کسی را درخواست می کند. (ناظم الاطباء). آنکه وام گرفتن خواهد. که از کسی وام دادن خواهد. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، مطالب. خواهنده. طلب کننده:
در آن دم که گرددشکم وامخواه
گلین دیگ بهتر که زرین کلاه.
امیرخسرو.
، محصل. آنکه ادای وام را از کسی میخواهد و طلب میکند. (ناظم الاطباء). بستانکار. طلبکار. فامخواه. وامده. که از بدهکار مطالبه کند. آنکه مطالبۀ وام دادۀ خود کند. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
و گر وام دارد کسی زین گروه
شده ست از بد وامخواهان ستوه.
فردوسی.
و گر وامخواهی بیاید ز راه
درم خواهد از مرد بی دستگاه.
فردوسی.
گویی از دو لب من بوسه تقاضا چه کنی
وامخواهی نبود کو به تقاضا نشود.
منوچهری.
از وام جهان اگر گیاهی است
می ترس که شوخ وامخواهی است.
نظامی.
کرم کن و بخر از دست وامخواهانم
که بر من از کرمت وام های بسیار است.
خاقانی.
- امثال:
حیض مرد دیدار وامخواه است
لغت نامه دهخدا
تصویری از وا خواهی
تصویر وا خواهی
عمل وا خواست اعتراض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وامخواه
تصویر وامخواه
آنکه از کسی وام درخواست کند
فرهنگ لغت هوشیار
هواپرستی -2 اشتیاق آرزومندی، عشق محبت، طرفداری حمایت علاقه مندی هواداری: ومجموع خواتین و شاهزادگان وامرا وارکان دولت را پیشکشهای کرامند گذرانیده و وظیفه هواخواهی و خدمتکاری بجای آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وفا خواهی
تصویر وفا خواهی
توزش خواهی، نیکخواهی طلب وفا، خیر خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزمخواهی
تصویر رزمخواهی
عمل رزمخواه جنگجویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادخواهی
تصویر دادخواهی
عمل داد خواه به حاکم یا قاضی شکایت بردن تظلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادخواهی
تصویر دادخواهی
عمل دادخواه، به حاکم یا قاضی شکایت بردن، تظلم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وام خواه
تصویر وام خواه
((خا))
قرض گیرنده، طلب کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واخواهی
تصویر واخواهی
((خا))
بازخواست، اعتراض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وا خواهی
تصویر وا خواهی
اعتراض
فرهنگ واژه فارسی سره
بستانکار، داین، طلبکار
متضاد: بدهکار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
استقراض، قرض، وام ستانی
متضاد: وام دهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اعتراض، پرخاش، رد، نکول
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
Capriciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
caprice
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
hasira
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
변덕
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
পাগলামি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
मनमानी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
capriccio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
капризність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
Launenhaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
grilligheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
капризность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
kapryśność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
capricho
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
capricho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هواخواهی
تصویر هواخواهی
反复无常
دیکشنری فارسی به چینی