جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وا خواهی

هوا خواهی

هوا خواهی
هواپرستی -2 اشتیاق آرزومندی، عشق محبت، طرفداری حمایت علاقه مندی هواداری: ومجموع خواتین و شاهزادگان وامرا وارکان دولت را پیشکشهای کرامند گذرانیده و وظیفه هواخواهی و خدمتکاری بجای آورد
فرهنگ لغت هوشیار

وامخواهی

وامخواهی
عمل وامخواه. وام خواستن. تقاضای وام کردن. استقراض، مطالبه کردن. وام داده را بازخواستن. محصلی. طلبکاری. مطالبه. عمل وامخواه. رجوع به وامخواه شود
لغت نامه دهخدا

واخواهی

واخواهی
اعتراض نسبت به حکمی که در مورد فرد غایب در دادرسی صادر شده، اعتراض نسبت به حکم غیابی
واخواهی
فرهنگ فارسی عمید

واخواهی

واخواهی
عمل واخواست. (واژه های نو فرهنگستان). اعتراض. (فرهنگ رازی). رجوع به واخواست و واخواستن شود
لغت نامه دهخدا