جدول جو
جدول جو

معنی والیگری - جستجوی لغت در جدول جو

والیگری(گَ)
ولایت. (آنندراج). حکومت. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، اختیار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یاغیگری
تصویر یاغیگری
نافرمانی، سرکشی، تمرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازیگری
تصویر بازیگری
شغل و عمل بازیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چالشگری
تصویر چالشگری
خودنمایی در برابر حریف، جنگجویی، برای مثال به چالشگری سوی او راند رخش / بر ابر سیه خنده زد چون درخش (نظامی۵ - ۸۰۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوالیگر
تصویر خوالیگر
آشپز، آنکه کارش پختن خوراک است، باورچی، طبّاخ، خورشگر، مطبخی، پزنده، طابخ برای مثال یکی خانه او را بیاراستند / به دیبا و خوالیگران خواستند (فردوسی - ۲/۲۵۷)
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا گَ)
دیگ پزی. طباخی. آشپزی. طباخت. باورچی گری. آشپزی. خوراک پزی. خوردی پزی. (یادداشت بخط مؤلف) :
یکی گفت ما را بخوالیگری
بباید بر شاه رفت آوری.
فردوسی.
برفتند و خوالیگری ساختند
خورشها باندازه پرداختند.
فردوسی.
بدو گفت امروز از ایدر مرو
که خوالیگری یافتستیم نو.
فردوسی.
به خوالیگریشان همی داشتند.
اسدی (گرشاسبنامه چ یغمائی ص 267).
میکند خورشید و مه را کاسه پر تا می رود
در فضای مطبخ جودت ره خوالیگری.
واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
ضبط دیگر ’خوالیگری’ بمعنی ’آشپزی’ است:
یکی گفت ما رابه نیک اختری
بباید بر شه بخالیگری.
فردوسی.
ببازار خالیگری ساختن
شتالنگ با کعبتین باختن.
اسدی (گرشاسب نامه).
رجوع به خوالیگری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مالشگری
تصویر مالشگری
عمل وشغل مالشگر، ملاعبه با زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
بربریت، توحش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والاسری
تصویر والاسری
بلند مرتبگی سرفرازی: (تراگر فزونست و الاسری و لیکن ندای زمن برتری)
فرهنگ لغت هوشیار
ندانمکاری ناآزمودگی تازه کاری بی تجربگی عدم وقوف. یابا ناشیگری. ناشیانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاریگری
تصویر یاریگری
امداد، یاری، اعانت
فرهنگ لغت هوشیار
غرشمالی ارقگی: هان پدر سوخته بیحیا با کولیگری و نانجیب بازی هنوز هیچ نشده میخواهی بسیم آخر بزنی ک یا کولیگری راه انداختن، داد و فریاد بیهوده کردن غرشمالی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوالیگر
تصویر خوالیگر
طباخ، طعام پز، آشپز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساقیگری
تصویر ساقیگری
چمانیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغیگری
تصویر باغیگری
سرکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوالیگری
تصویر خوالیگری
آشپزی طباخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فالگیری
تصویر فالگیری
عمل فالگیر طالع بینی فالگویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چالشگری
تصویر چالشگری
جنگجویی، مبارزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوالیگر
تصویر خوالیگر
((خا گَ))
آشپز، طباخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوالیگری
تصویر خوالیگری
طباخی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
Brutality, Ferocity, Savageness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
brutalité, férocité, sauvagerie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
অঙ্গীকার , নিষ্ঠুরতা , বর্বরতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
क्रूरता , क्रूरता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
brutalità, ferocia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
brutalidad, ferocidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
Brutalität, Wildheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
brutaliteit, wreedheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
жорстокість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
жестокость , свирепость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
brutalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
brutalidade, ferocidade, selvageria
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وحشیگری
تصویر وحشیگری
잔인함 , 야만성
دیکشنری فارسی به کره ای