جدول جو
جدول جو

معنی والغونه - جستجوی لغت در جدول جو

والغونه
(نَ / نِ)
گلگونه. غازه. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). گلگونه باشد که وی را غازه گویند و زنان بر روی مالند تا سرخ شود. (اوبهی). سرخی و غازۀ زنان را گویند و بعضی سرخی و سفیداب را نیز گفته اند. (برهان قاطع). والغونه = ولغونه، از: ول (= گل) + غونه (گونه). با آلغونه و آلگونه قیاس شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). ولغونه. (شعوری). گلگونه. غازه که زنان بدان روی سرخ کنند:
و آن بناگوش لعل گون گوئی
برنهاده ست والغونه به سیم.
شهید
لغت نامه دهخدا
والغونه
سرخیی که زنان بر روی مالند غازه گلگونه: (آن بنا گوش کز صفا گویی برکشیده ست و الغونه به سیم) (شهید بلخی رودکی. نفیسی)
تصویری از والغونه
تصویر والغونه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ولغونه
تصویر ولغونه
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، لغونه، والگونه، بهرامن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والگونه
تصویر والگونه
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، ولغونه، لغونه، بهرامن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
والغونه. سرخی و غازۀ زنان. سرخاب. سفیداب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
مخفف آلغونه. امروزه سرخاب گویند. (فرهنگ نظام). العونه یا الگونه، سرخی که زنان بر روی مالند. (آنندراج) (فرهنگ شعوری ورق 128 ب) (مؤید الفضلاء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از والگونه
تصویر والگونه
والغونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولغونه
تصویر ولغونه
سرخیی که زنان بر روی مالند غازه گلگونه: (آن بنا گوش کز صفا گویی برکشیده ست و الغونه به سیم) (شهید بلخی رودکی. نفیسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واشگونه
تصویر واشگونه
معکوس وارونه باژگونه: (چرا خواهیم گیتی را نمونه چو ما داریم طبع واژگونه ک) (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
سرنگون وارون، یا نسبت واژگونه. عکس نسبت، آنکه رفتارش نادرست و نامعقول باشد: (همانست کین واژگونه جهان یکی را بر دیگر آرد دوان)، شوم نامبارک نحس، بدبخت بخت برگشته: (بران واژگونه دو لشکر دمان شبیخون بر آردن از ناگهان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والگونه
تصویر والگونه
((نَ یا نِ))
آلگونه، سرخاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولغونه
تصویر ولغونه
((وُ نِ))
سرخاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واژگونه
تصویر واژگونه
برعکس، بالعکس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
الوالدين
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
Parental
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
parental
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
parental
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
부모의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
والدین کا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
ของผู้ปกครอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
orang tua
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
הוֹרִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
親の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
父母的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
wa wazazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
পিতামাতার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
ebeveynle ilgili
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
parental
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
अभिभावकीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
parentale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
elterlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
ouderlijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
батьківський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
rodzicielski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از والدانه
تصویر والدانه
родительский
دیکشنری فارسی به روسی