جدول جو
جدول جو

معنی واسطی - جستجوی لغت در جدول جو

واسطی
(سِ)
منسوب به واسط یا واسط بلخ یا واسط مرزآباد و جز آن. رجوع به واسط شود
لغت نامه دهخدا
واسطی
(سِ)
محمد بن القاسم بن ابی البدر الملحی شمس الدین الواسطی از شعرا و واعظان است. او را موشحاتی رقیق است. به سال 744 ه. ق. برابر، 1344 میلادی درگذشت. (از الاعلام زرکلی چ 1)
سعید بن ابی سعید مسلم بن ثابت الواسطی محدث. وی از مردم خراسان و مقیم واسط الرقه بود. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
واسطی
منسوب به واسط
تصویری از واسطی
تصویر واسطی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واسطه
تصویر واسطه
کسی که دعوا یا اختلاف میان چند نفر را رفع می کند، میانجی، کسی که از شخصی برای کس دیگر چیزی را طلب می کند، شفاعتگر، دلال، علت، سبب، بزرگ ترین گوهر در وسط گردن بند، واسطه العقد، ویژگی آنچه در وسط چیزی قرار دارد، مرکز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
برای انجام کاری میانجی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
((س طِ))
میانجی، دلال، مرکز، ناحیه، کرسی، شفیع، سبب، علت، انگیزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
میانجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
Mediator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
Intermediacy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
intermédiaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
médiateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
arabulucu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
মধ্যস্থতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
সালিসকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
मध्यस्थता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
मध्यस्थ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
mediazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
Vermittlung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
mediatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
중재자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
aracılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
посередник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
Mediator
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
bemiddeling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
bemiddelaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
посередництво
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
посредничество
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
посредник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
pośrednictwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
mediator
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
intermediación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
mediador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
intermediação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از واسطه
تصویر واسطه
mediador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از واسطگی
تصویر واسطگی
중재
دیکشنری فارسی به کره ای