جدول جو
جدول جو

معنی وازلین - جستجوی لغت در جدول جو

وازلین
چربی معدنی از تصفیه روغنهای سنگین، جسمی است سفید رنگ بغلظت پیه خوک، و در ترکیب داروها و روغنهای طبی بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
وازلین
((زِ))
نوعی روغن که از آن برای تهیه بعضی داروها، پمادها و لوازم آرایشی استفاده می کنند
تصویری از وازلین
تصویر وازلین
فرهنگ فارسی معین
وازلین
مادۀ روغنی بی بو، بی رنگ و غیرسمّی که از نفت استخراج می شود و در تهیۀ مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد
تصویری از وازلین
تصویر وازلین
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژاکلین
تصویر ژاکلین
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارلین
تصویر مارلین
(دخترانه)
برج، پناهگاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نازنین
تصویر نازنین
(دخترانه)
خوش قلب، زیبا، شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جاعلین
تصویر جاعلین
برسازها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واپسین
تصویر واپسین
اخیر، آخرین، نهایی، آخر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازبین
تصویر بازبین
وارسی کننده، کنترل کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاملین
تصویر کاملین
(دخترانه)
گیاهی با گلهای زرد و کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از والدین
تصویر والدین
پدر و مادر
فرهنگ واژه فارسی سره
کوچ کننده رحلت کننده کوچنده جمع راحلین، جمع راحل، راهیان فراروان فراپروازان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سافل، فرود ترین، گمراهان جمع سافل در حالت نصبی و جری یا اسفل سافله هفتمین طبقه دوزخ که در زیر طبقات است، گمراهی کافر ضلالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایلین
تصویر سایلین
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سائلین
تصویر سائلین
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
در آینده درون آینده مقابل خارج جمع داخلین، درون اندرون، مقابل خارج. یا داخل و خارج. درون و بیرون، داخله و خارجه، جمع داخل، درونیان، درون ها، درآیندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والیدن
تصویر والیدن
بالیدن، نمو کردن، فخر کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واهلیدن
تصویر واهلیدن
ترک کردن، رها کردن، واگذاشتن، وانهادن، واهشتن، هلیدن، بدرود گفتن، چپ دادن، یله کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نازنین
تصویر نازنین
دارای ناز، نازک اندام، خوش اندام، لطیف، دلربا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قائلین
تصویر قائلین
قائل ها، گوینده های سخن، سخنگوها، جمع واژۀ قائل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واپسین
تصویر واپسین
آخرین، پایانی، آخر، مؤخّر، اخیر، بازپسین، پسین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سافلین
تصویر سافلین
سافل ها، پایین ها، فرودها، نشیب ها، پست ها، فرومایه ها، زبون ها، جمع واژۀ سافل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موازین
تصویر موازین
میزان ها، مقیاس ها، معیارها، اندازه ها، مقدارها، سالم ها، سرحال ها، ترازوها، جمع واژۀ میزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غازبین
تصویر غازبین
آنکه یک غاز را در نظر گیرد و حساب کند، بسیار لئیم سخت خسیس
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قاتل، کشندگان جمع قاتل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) کشندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قایل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) قایلین بخلا
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قایل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) قایلین بخلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاملین
تصویر کاملین
فرانسوی گل کتنجک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گازولین
تصویر گازولین
فرانسوی نفتین اتر نفت
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی. طرز تهیه 100- گرم قند و 10 گرم آرد و 3 عدد تخم مرغ و یک قاشق آب بهار نارنج با 100 گرم کره خمیر روانی ترتیب دهند و قالب مخصوص مادلن را چرب کرده از مواد فوق پرکنند و بپزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موازین
تصویر موازین
جمع میزان، ترازو ها سنجه ها اندازه ها جمع میزان
فرهنگ لغت هوشیار
دارنده نازنازکننده، لطیف و ظریف (صفت معشوق) : گر بر سر چشم مانشینی نازت بکشم که نازنینی. (گلستان. قر. 40)، دوست داشتنی گرامی: و گر دل از زن و فرزند نازنین برداشت بدان دو کار نبود از خرد بدو تاوان. (فرخی لغ)، بناز و نعمت پرورده: فریاد از ان زمان که تن نازنین ما بر بستر هوان فتد و ناتوان شود. (سعدی لغ)، با ارزش نفیس گرانبها، معشوق ظریف: نازنینان مناخ مرد چراغ دل من همچو شمع از مژه خوناب جگر بگشاییدخ (خاقانی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ناقل، سروا گویان تر زبانان جابه جا کنندگان جمع ناقل. درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
واگذاشتن (گر یکی دم تو بغفلت و اهلیش او رود فرسنگها سوی حشیش) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی جرموجین جرموجین از نیامه گرفته می شود و چون بویی دلپذیر دارد در شیرینی پزی و ساختن بستنی به کار می رود در ایران فارسی گویان واژه ای وانیل یا نیامه را که از خانواده جر موج (ثعلب) است به جای وانیلین یا جرموجین به کار می برند ماده معطری که بشکل بلورهای ریز سوزنی شکل سفید رنگ سطح خارجی وانیل را پوشانده و بعلاوه از پوست میوه و سایر انساج گیاه وانیل استخراج میوشد و پس ازتبلور بشکل سوزنهای ریز سفید کوچک در میامد نام شیمیائیش آلدیید متوکسی - پروتو کاتشیک است بلورهایش در 84 درجه گرما ذوب میشود و بمقدار زیاد در آب گرم و بمقدار کم در آب سرد محلولند ولی در الکل و کلروفرم و اتر و روغن ها بخوبی محلول است بسیار معطر و دارای طعم سوزاننده است وانیلین علاوه بر آنکه بوی بسیار دلپذیری که دارد در قنادی معطر ساختن شکلات و نبات هاو غیره و در تهیه لیکورها مصرف میشود و دارای اثر نیرو دهنده و ضد عفونی کننده نیز میباشد سابقا نیز بعنوان تقویت نیروی باه وضد تشنج مصرف میشد. توضیح وانیلین را غالبا در بازار و تداول عامه وانیل مینامند
فرهنگ لغت هوشیار