- وازلین
- چربی معدنی از تصفیه روغنهای سنگین، جسمی است سفید رنگ بغلظت پیه خوک، و در ترکیب داروها و روغنهای طبی بکار میرود
معنی وازلین - جستجوی لغت در جدول جو
- وازلین ((زِ))
- نوعی روغن که از آن برای تهیه بعضی داروها، پمادها و لوازم آرایشی استفاده می کنند
- وازلین
- مادۀ روغنی بی بو، بی رنگ و غیرسمّی که از نفت استخراج می شود و در تهیۀ مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برسازها
اخیر، آخرین، نهایی، آخر
وارسی کننده، کنترل کننده
پدر و مادر
کوچ کننده رحلت کننده کوچنده جمع راحلین، جمع راحل، راهیان فراروان فراپروازان
جمع سافل، فرود ترین، گمراهان جمع سافل در حالت نصبی و جری یا اسفل سافله هفتمین طبقه دوزخ که در زیر طبقات است، گمراهی کافر ضلالت
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
جمع سایل پرسش کنندگان سوال کنندگان
در آینده درون آینده مقابل خارج جمع داخلین، درون اندرون، مقابل خارج. یا داخل و خارج. درون و بیرون، داخله و خارجه، جمع داخل، درونیان، درون ها، درآیندگان
بالیدن، نمو کردن، فخر کردن
ترک کردن، رها کردن، واگذاشتن، وانهادن، واهشتن، هلیدن، بدرود گفتن، چپ دادن، یله کردن
دارای ناز، نازک اندام، خوش اندام، لطیف، دلربا
قائل ها، گوینده های سخن، سخنگوها، جمع واژۀ قائل
آخرین، پایانی، آخر، مؤخّر، اخیر، بازپسین، پسین
سافل ها، پایین ها، فرودها، نشیب ها، پست ها، فرومایه ها، زبون ها، جمع واژۀ سافل
میزان ها، مقیاس ها، معیارها، اندازه ها، مقدارها، سالم ها، سرحال ها، ترازوها، جمع واژۀ میزان
آنکه یک غاز را در نظر گیرد و حساب کند، بسیار لئیم سخت خسیس
جمع قاتل، کشندگان جمع قاتل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) کشندگان
جمع قایل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) قایلین بخلا
جمع قایل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) قایلین بخلا
فرانسوی گل کتنجک
فرانسوی نفتین اتر نفت
نوعی شیرینی. طرز تهیه 100- گرم قند و 10 گرم آرد و 3 عدد تخم مرغ و یک قاشق آب بهار نارنج با 100 گرم کره خمیر روانی ترتیب دهند و قالب مخصوص مادلن را چرب کرده از مواد فوق پرکنند و بپزند
جمع میزان، ترازو ها سنجه ها اندازه ها جمع میزان
دارنده نازنازکننده، لطیف و ظریف (صفت معشوق) : گر بر سر چشم مانشینی نازت بکشم که نازنینی. (گلستان. قر. 40)، دوست داشتنی گرامی: و گر دل از زن و فرزند نازنین برداشت بدان دو کار نبود از خرد بدو تاوان. (فرخی لغ)، بناز و نعمت پرورده: فریاد از ان زمان که تن نازنین ما بر بستر هوان فتد و ناتوان شود. (سعدی لغ)، با ارزش نفیس گرانبها، معشوق ظریف: نازنینان مناخ مرد چراغ دل من همچو شمع از مژه خوناب جگر بگشاییدخ (خاقانی لغ)
جمع ناقل، سروا گویان تر زبانان جابه جا کنندگان جمع ناقل. درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
واگذاشتن (گر یکی دم تو بغفلت و اهلیش او رود فرسنگها سوی حشیش) (مثنوی)
فرانسوی جرموجین جرموجین از نیامه گرفته می شود و چون بویی دلپذیر دارد در شیرینی پزی و ساختن بستنی به کار می رود در ایران فارسی گویان واژه ای وانیل یا نیامه را که از خانواده جر موج (ثعلب) است به جای وانیلین یا جرموجین به کار می برند ماده معطری که بشکل بلورهای ریز سوزنی شکل سفید رنگ سطح خارجی وانیل را پوشانده و بعلاوه از پوست میوه و سایر انساج گیاه وانیل استخراج میوشد و پس ازتبلور بشکل سوزنهای ریز سفید کوچک در میامد نام شیمیائیش آلدیید متوکسی - پروتو کاتشیک است بلورهایش در 84 درجه گرما ذوب میشود و بمقدار زیاد در آب گرم و بمقدار کم در آب سرد محلولند ولی در الکل و کلروفرم و اتر و روغن ها بخوبی محلول است بسیار معطر و دارای طعم سوزاننده است وانیلین علاوه بر آنکه بوی بسیار دلپذیری که دارد در قنادی معطر ساختن شکلات و نبات هاو غیره و در تهیه لیکورها مصرف میشود و دارای اثر نیرو دهنده و ضد عفونی کننده نیز میباشد سابقا نیز بعنوان تقویت نیروی باه وضد تشنج مصرف میشد. توضیح وانیلین را غالبا در بازار و تداول عامه وانیل مینامند