جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با موازین

موازین

موازین
میزان ها، مقیاس ها، معیارها، اندازه ها، مقدارها، سالم ها، سرحال ها، ترازوها، جمعِ واژۀ میزان
موازین
فرهنگ فارسی عمید

موازین

موازین
جَمعِ واژۀ میزان. (آنندراج) (غیاث) (ناظم الاطباء) ، موازین شرع، قواعد آن:
چون من سخن به شاهین برسنجم
آفاق و انفسند موازینم.
ناصرخسرو.
در اعتبار موازین و مکایل احتساب بلیغ می کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 439). و رجوع به میزان شود
لغت نامه دهخدا

مواعین

مواعین
جَمعِ واژۀ ماعون. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ ماعون به معنی اثاث و لوازم خانه. (یادداشت مؤلف) : افتتاح دکاکین آهنگری خواه حلبی سفید که مادۀ اقسام اوعیه و مواعین و سماورهای بزرگ و کوچک است... (المآثر و آلاثار ص 101)
لغت نامه دهخدا

مواضین

مواضین
جَمعِ واژۀ میضنه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به میضنه شود
لغت نامه دهخدا

موازی

موازی
همسویه، رو با رو مقابل برابر، دو خط یا دو سطح که تمام نقاط برابر آنها نسبت بیکدیگر بیک فاصله باشند و هر قدر آنها را امتداد دهیم بهم نرسند
فرهنگ لغت هوشیار

موازی

موازی
برابر، روبرو، دو خطی که فاصله بین شان به یک اندازه باشد و هرچقدر امتداد داده شوند به هم نرسند
موازی
فرهنگ فارسی معین