جدول جو
جدول جو

معنی وارویک - جستجوی لغت در جدول جو

وارویک
ملقب به شاه تراش، متولد به سال 1428 میلادی و مقتول به سال 1471 میلادی شوهرخواهر ریچارد دیورک انگلیسی است که او را به ادعای تاج و تخت انگلیس برانگیخت، وی هانری ششم را به تخت سلطنت رسانید و نگهبان پادشاهی لقب یافت اما پس از آن دستگیر و مقتول گردید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مارتیک
تصویر مارتیک
(پسرانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شارویه
تصویر شارویه
(پسرانه)
شیرویه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گارنیک
تصویر گارنیک
(پسرانه)
پری کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وارونا
تصویر وارونا
(پسرانه)
نام یکی از خدایان هندو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاردیک
تصویر پاردیک
(پسرانه)
نام پدربزرگ ساسان به نوشته سنگ نوشته کعبه زرتشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از واگویه
تصویر واگویه
بازگو کردن، دوباره گفتن حرفی، سخن شنیده را باز گفتن
واگویه کردن: تکرار کردن سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واروک
تصویر واروک
زگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد ندارد
سگیل، وردان، واژو، بالو، تاشکل، گندمه، آزخ، زخ، زوخ، آژخ، ژخ، ثؤلول
فرهنگ فارسی عمید
بندری است در مملکت نروژ بر کنارۀ خلیخ افوتن فیورد و 12500 تن جمعیت دارد
لغت نامه دهخدا
برجستگی که بر پوست آدمی پدید آید چون نخودی، زگیل، (از یادداشتهای مؤلف)، آژخ، بالو، پالو، ثؤلول، زلق، مهک، وارو، رزک، ازغ، رجوع به ثؤلول شود
لغت نامه دهخدا
جمع وارث، رخنبران ریگبران جمع وارث. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
چوبی کمه دو سر آن باریک و میانش ضخیم است و خمیر نان را بوسیله آن تنک سازند، جمع وارد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : (... اخبار واردین بمسامع امرا عظام رسید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارموک
تصویر وارموک
جوجه تیغی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واریوخ
تصویر واریوخ
بر گرفته از ترکی در گیلکی نیاکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارونه
تصویر وارونه
برگشته، سرنگون، واژونه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزارویک
تصویر هزارویک
هزار و یک اسم: (صفت ذات اوبعلم بدان نام پاکش هزارویک برخوان) (حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارونی
تصویر وارونی
واژگونی سرنگونی، بدبختی نگون بختی: (مشغول تن مباش کزو حاصل نایدت چیز همه وارونی) (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگوشک
تصویر واگوشک
استراق سمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگویه
تصویر واگویه
بازگفتن سخن شینده را تکرار گفته
فرهنگ لغت هوشیار
برجستگی که بر پوست آدمی (مخصوصا در انگشت کوچک پا) پدید آید آژخ پالو تولول زگیل
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی از پارسی بگ و بیک برابر با بزرگ و والا بر گرفته از واژه بغ پارسی است بار بد بار سالار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارونه
تصویر وارونه
((ن))
واژگونه، سرنگون، برعکس، ضد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واگویه
تصویر واگویه
((یِ))
سخن شنیده را باز گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وارونی
تصویر وارونی
((نِ))
شوم، نامبارک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واگویش
تصویر واگویش
بازگویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واکاویک
تصویر واکاویک
آنالیتیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وارونه
تصویر وارونه
خلاف، معکوس، برعکس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
Medicinal, Pharmaceutical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دالبر، حرکت به صورت زیگزاگ
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
медицинский , фармацевтический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
medizinisch, pharmazeutisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
лікарський , фармацевтичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
leczniczy, farmaceutyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
药用的 , 药品的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دارویی
تصویر دارویی
medicinal, farmacêutico
دیکشنری فارسی به پرتغالی