جدول جو
جدول جو

معنی هیٔ - جستجوی لغت در جدول جو

هیٔ
(کِ بَ)
به طعام و شراب خواندن، بر آب خواندن شتر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
هیٔ
(هََ یْءْ)
کلمه تأسف است بر چیزی که از دست رفته است و گویند کلمه تعجب است و گویند اسم فعل است به معنی آگاه باش چون صه به معنی خاموش باش. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هیپ
تصویر هیپ
واژه ای در تبلیغات که مترادف تبلیغ شدید هر فیلم است و در آن از رادیو، تلوزیون و حضور شخصی بازیگران فیلم استفاده می شود
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از هیت
تصویر هیت
زمین پست
فرهنگ فارسی عمید
چهار شاخ که با آن خرمن کوفته را به باد می دهند تا کاه از دانه جدا شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هین
تصویر هین
آسان، ضعیف و خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
ناچیز، اندک، بیهوده، معدوم، هر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیش
تصویر هیش
هیچ، ناچیز، اندک، بیهوده، معدوم، هر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیز
تصویر هیز
چشم چران، مخنث، بدکار، پشت پایی، بی شرم، برای مثال گفتم همی چه گویی ای هیز گلخنی / گفتا که چه شنیدی ای پیر مسجدی (عسجدی - لغت نامه - هیز)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هین
تصویر هین
سیل، سیلاب، برای مثال از کوهسار دوش به رنگ می / هین آمد ای نگار می آور هین (دقیقی - ۱۰۴)
صدایی برای به حرکت درآوردن مرکب
در مقام تاکید و تعجیل گفته می شود، هان، آگاه باش، برای مثال هین رها کن بدگمانی و ضلال / سرقدم کن چون که فرمودت تعال (مولوی - ۷۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیل
تصویر هیل
هل، درختی کوتاه با گل های ریز سفید شبیه گل باقلا که بیشتر در هندوستان به ثمر می رسد و از سه سالگی به بار می نشیند، میوۀ این درخت که کوچک صنوبری و به اندازۀ بند انگشت با پوست تیره رنگ و دانه های خوش بو که برای خوش بو ساختن برخی از خوراکی ها به کار می رود، لاچی، هال، خیربوا، قاقله، شوشمیر
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
گوشت نیم پخته. (منتهی الارب). گوشت نیم جوش. (آنندراج). گوشت نیم پز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هیز
تصویر هیز
بیشرم، بدکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هید
تصویر هید
آزار دادن، زجر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
ناچیز و معدوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیت
تصویر هیت
زمین پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیب
تصویر هیب
ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیش
تصویر هیش
هیچ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هین
تصویر هین
این و ا ینک آسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیس
تصویر هیس
آهسته گوی، آهسته رو، یواش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هین
تصویر هین
((هِ))
کلمه تأکید به معنی زودباش، شتاب کن، کلمه اشاره به معنی این و اینک، کلمه تنبیه به معنی، هان، آگاه باش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
((هَ یَ))
اصلاً، ابداً، نیست، نابود، پوچ، بی اعتبار، آیا، هیچ می دانی ¿
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیز
تصویر هیز
مخنث، بدکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هین
تصویر هین
((هِ))
سیل، سیلاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
No
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
non
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
não
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
no
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
nie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
нет
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
ні
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
nee
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
nein
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
no
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هیچ
تصویر هیچ
नहीं
دیکشنری فارسی به هندی