جدول جو
جدول جو

معنی هیراد - جستجوی لغت در جدول جو

هیراد
(پسرانه)
کسی که چهره ای خوشحال و شاد دارد
تصویری از هیراد
تصویر هیراد
فرهنگ نامهای ایرانی
هیراد
خوش رو، خندان
تصویری از هیراد
تصویر هیراد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هیرود
تصویر هیرود
(پسرانه)
نام مردی از اهالی سارد در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیربد
تصویر هیربد
(پسرانه)
شاگرد، آموزنده، از شخصیتهای شاهنامه، نام دانایی پاکدل و کلید دار سرا پرده کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیران
تصویر هیران
(دخترانه)
قرار (نگارش کردی: هران)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیراب
تصویر هیراب
(پسرانه)
نام فرشته باد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایراد
تصویر ایراد
خرده، ناکارایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایراد
تصویر ایراد
در آوردن، ذکر نمودن، بیان کردن، فرود آوردن، وارد ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیربد
تصویر هیربد
موبدانی که علاوه بر موبدی سمت استادی و آموزگاری هم داشته اند، معلم علوم دینی زردشتی، قاضی زردشتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیربد
تصویر هیربد
پیشوای مذهبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایراد
تصویر ایراد
وارد ساختن، داخل کردن، خرده گرفتن، اعتراض کردن، خرده گیری، مفرد ایرادات
ایراد بنی اسراییلی: خرده گیری به قصد بهانه جویی در مورد کارهای غیرمهم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هیربد
تصویر هیربد
پیشوای دین زرتشتی، خدمتکار آتشکده، قاضی و مفتی زرتشتی، هربد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایراد
تصویر ایراد
وارد ساختن، چیزی بر کسی وارد کردن، بیان کردن، بهانه، خرده گیری، عیب، نقص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیرا
تصویر هیرا
(پسرانه)
فراخ، وسیع (نگارش کردی: هرا)
فرهنگ نامهای ایرانی