جدول جو
جدول جو

معنی هیاهو - جستجوی لغت در جدول جو

هیاهو
داد و فریاد، غوغا، جار و جنجال، داد و بیداد، داد و قال
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
فرهنگ فارسی عمید
هیاهو
(هََ یا)
هیابانگ. ضوضاء. هنگامه. غوغا. هایاهوی. قال مقال. سر و صدا. داد و بیداد. بانگ و فریاد. ظاهراً قلب های هو، به معنی شور و غوغا. (آنندراج) :
چو از آب آمو گذشت آن سپاه
برآمد هیاهو ز ماهی به ماه.
عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
هیاهو
هنگامه، غوغا، قال مقال
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
فرهنگ لغت هوشیار
هیاهو
((هَ))
جار و جنجال، داد و فریاد
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
فرهنگ فارسی معین
هیاهو
الم شنگه، جنجال، خروش، داد، غریو، غلغله، غوغا، فریاد، ولوله، هلهله، همهمه، هنگامه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هیاهو
ضجّت
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به عربی
هیاهو
Furor
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هیاهو
fureur
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هیاهو
furor
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هیاهو
furor
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هیاهو
furia
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به لهستانی
هیاهو
ярость
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به روسی
هیاهو
лють
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هیاهو
razernij
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به هلندی
هیاهو
غصہ
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به اردو
هیاهو
furore
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هیاهو
ความโกรธ
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به تایلندی
هیاهو
kegemparan
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هیاهو
זַעַם
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به عبری
هیاهو
激怒
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هیاهو
狂怒
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به چینی
هیاهو
Furor
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به آلمانی
هیاهو
분노
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به کره ای
هیاهو
öfke
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هیاهو
ক্রোধ
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به بنگالی
هیاهو
आक्रोश
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به هندی
هیاهو
ghadhabu
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یاهو
تصویر یاهو
ای خدا، در تصوف درویشان در هنگام خداحافظی می گویند، نوعی کبوتر که بانگ یاهو برمی آورد
یاهو زدن: بانگ کردن کبوتر یاهو، برای مثال کبوتر چو یاهو زد از روی ذوق / شد از روی او بوستان گرم شوق (ملاطغرا - لغتنامه - یاهو)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیاهو
تصویر پیاهو
نوعی گچ بری و مقرنس کاری، آهوپا
فرهنگ فارسی عمید
قریه ای است چهارفرسنگی بیشتر در جنوب فارغان است، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
هر چیز که آنرا آهوپی گویند، و بمعنی آهوپای هم آمده است که خانه شش پهلو وگچ بری و مقرنس کاری باشد. (برهان). آهوپای. پی آهو
لغت نامه دهخدا
(هََ یا)
هیاهو. رجوع به هیاهو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از یاهو
تصویر یاهو
ای او، خدا (اغلب درویشان تلفظ می کنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاهو
تصویر پیاهو
آهویی، خانه شش پهلو و گچ بری و مقرنس کاری آهو پای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاهو
تصویر یاهو
نوعی کبوتر که آوازش مانند تلفظ «یاهو» است
فرهنگ فارسی معین