جدول جو
جدول جو

معنی هیاهو - جستجوی لغت در جدول جو

هیاهو
داد و فریاد، غوغا، جار و جنجال، داد و بیداد، داد و قال
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
فرهنگ فارسی عمید
هیاهو
هنگامه، غوغا، قال مقال
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
فرهنگ لغت هوشیار
هیاهو
((هَ))
جار و جنجال، داد و فریاد
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
فرهنگ فارسی معین
هیاهو
Furor
تصویری از هیاهو
تصویر هیاهو
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هیاهو
furor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هیاهو
furor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هیاهو
furia
دیکشنری فارسی به لهستانی
هیاهو
ярость
دیکشنری فارسی به روسی
هیاهو
лють
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هیاهو
razernij
دیکشنری فارسی به هلندی
هیاهو
Furor
دیکشنری فارسی به آلمانی
هیاهو
fureur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هیاهو
furore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هیاهو
आक्रोश
دیکشنری فارسی به هندی
هیاهو
ক্রোধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
هیاهو
öfke
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هیاهو
분노
دیکشنری فارسی به کره ای
هیاهو
ghadhabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هیاهو
狂怒
دیکشنری فارسی به چینی
هیاهو
激怒
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هیاهو
זַעַם
دیکشنری فارسی به عبری
هیاهو
kegemparan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هیاهو
ความโกรธ
دیکشنری فارسی به تایلندی
هیاهو
غضبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
هیاهو
غصہ
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیاهو
تصویر پیاهو
آهویی، خانه شش پهلو و گچ بری و مقرنس کاری آهو پای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیاهو
تصویر پیاهو
نوعی گچ بری و مقرنس کاری، آهوپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاهو
تصویر یاهو
ای خدا، در تصوف درویشان در هنگام خداحافظی می گویند، نوعی کبوتر که بانگ یاهو برمی آورد
یاهو زدن: بانگ کردن کبوتر یاهو، برای مثال کبوتر چو یاهو زد از روی ذوق / شد از روی او بوستان گرم شوق (ملاطغرا - لغتنامه - یاهو)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاهو
تصویر یاهو
ای او، خدا (اغلب درویشان تلفظ می کنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاهو
تصویر یاهو
نوعی کبوتر که آوازش مانند تلفظ «یاهو» است
فرهنگ فارسی معین