جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیاهو

پیاهو

پیاهو
هر چیز که آنرا آهوپی گویند، و بمعنی آهوپای هم آمده است که خانه شش پهلو وگچ بری و مقرنس کاری باشد. (برهان). آهوپای. پی آهو
لغت نامه دهخدا

پیانو

پیانو
آلت موسیقی به صورت صندوقی بزرگ و پایه دار، دارای یک ردیف شستی در جلو آنکه با نواختن هر شستی، چکشی به یک سیم کشیده شده برخورد می کند و به این طریق اصوات ایجاد می شود
پیانو
فرهنگ فارسی عمید

هیاهو

هیاهو
داد و فَریاد، غوغا، جار و جَنجال، داد و بیداد، داد و قال
هیاهو
فرهنگ فارسی عمید

پیانو

پیانو
یکی از ابزارهای موسیقی که دارای شاسی است و با فشار سر انگشتان دست بر روی شاسی ها نواخته می شود
فرهنگ فارسی معین