جدول جو
جدول جو

معنی هکذا - جستجوی لغت در جدول جو

هکذا
این چنین، همچنین، به همین ترتیب، برای مثال از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی / بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذا (منوچهری - ۱۳۱)
تصویری از هکذا
تصویر هکذا
فرهنگ فارسی عمید
هکذا
(وَ کَ دَ)
همچنین. (آنندراج) (از غیاث)
لغت نامه دهخدا
هکذا
هم چنین بهمین ترتیب این چنین. یا وهکذا. و همچنین: بهر مریدی یکی از اسما الله را اجازه میدهند که تکرار کند و قابل گردد که یکاسم دیگر فوق اسم اول باو اجازه دهند وهکذا تا مرتبه هفتم اذکار که آخرین مربته است. یا هکذا فعلل و تفعلل. بهمین ترتیب قیاس کن وقس علی هذا (دار اصطلاح علما و طلاب دینی متدوال است)
فرهنگ لغت هوشیار
هکذا
((ها کَ))
به همین ترتیب، این چنین
تصویری از هکذا
تصویر هکذا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هذا
تصویر هذا
اسم اشاره، این، اشاره به شخص یا شیء نزدیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کذا
تصویر کذا
چنین، همچنین، چنین است
فرهنگ فارسی عمید
(وُ تَ)
هکذا. رجوع به هکذا شود:
از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی
بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(کَ)
چنین. یقال فعلت کذا و کذا. (منتهی الارب). کلمه ای است مرکب از ’ک’ تشبیه و ’ذا’ اشاره بمعنی مثل این و چنین. (از ناظم الاطباء). و صاحب منتهی الارب در ذیل معانی حروف آرد: کذا بر سه وجه آید: 1- دو کلمه و باقی براصل خود باشد یعنی کاف تشبیه و ’ذا’ی اشاره، مانند:رأیت زیداً فاضلاً و رأیت عمراً کذا. 2- کلمه واحدی است مرکب از دو کلمه که آن را از غیر عدد کنایه آرند کما فی الحدیث انه یقال: للعبد یوم القیامه اتذکر یوم کذا و کذا و فعلت کذا و کذا. 3- کلمه مرکبی است که آن را کنایه از عدد آرند پس موافق با این (ان ّ) است در ترکیب و بناء و ابهام و احتیاج به تمیزو مخالف است با آن از آن جهت که در صدر ننشیند و تمیزش واجب النصب باشد و بکار نرود غالباً مگر معطوف ٌعلیه. (از منتهی الارب). و رجوع به اقرب الموارد شود.
- کذا و کذا، همچنین. چنین و چنین. (ناظم الاطباء).
- ﷲ کذا، کلمه تعجب و مدح است که در استغراب و استعظام چیزی بکار رود. (از اقرب الموارد).
- لیلهکذا، امشب و یا آن شب. (ناظم الاطباء).
- هکذا، همچنین. (ناظم الاطباء). بر کذا، هاء ’تنبیه’ داخل شود و گویند: هکذا. (از اقرب الموارد).
، چندین، و هو کنایه عن العدد تنصب مابعدها علی التمییز. یقال: لی عنده کذا درهما، کما تقول عندی عشرون درهما. الکاف حرف التشبیه و ذاللاشاره. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
رجوع به هذا شود
لغت نامه دهخدا
(ها)
اسم اشاره است به معنی ’این’ که بدان به شخص یا شی ٔ قریب اشاره کنند. (ناظم الاطباء). مرکب از ها و ذا اشاره. (از اقرب الموارد).
- معهذا، با وجود این. با اینحال. با این که. رجوع به معهذا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هوذا
تصویر هوذا
او این است
فرهنگ لغت هوشیار
ممال هکذا: هم چنین هکذا: از حکمیان خراسان کو شهید و رودکی بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هکزا
تصویر هکزا
یونانی به آرش شش پیشوندی برای شش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کذا
تصویر کذا
چنین، چنین است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذا
تصویر هذا
این: نرینه این (اشاره بشخص یا شی نزدیک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کذا
تصویر کذا
((کَ))
این چنین، چنین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذا
تصویر هذا
((هاذا))
این (اشاره به شخص یا شیء نزدیک)
فرهنگ فارسی معین