مشیمۀ شتر ماده و آن پوستی سبز مملو از آب باشد که با بچه از شکم بیرون آید و در آن آلایش و خطوط سرخ و سبز باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). پوست که با بچه بیرون آید در حال زادن. (مهذب الاسماء). و در لغت عرب بر وزن فعلاء فقط سه کلمه وجود دارد. یکی همین کلمه و دومی عنباء و سیمی سیراء. (اقرب الموارد) ، نزلوا فی مثل حولاءالناقه، فرودآمدند و فراخی عیش و بسیاری آب و سبزه. (منتهی الارب) (آنندراج)
مشیمۀ شتر ماده و آن پوستی سبز مملو از آب باشد که با بچه از شکم بیرون آید و در آن آلایش و خطوط سرخ و سبز باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). پوست که با بچه بیرون آید در حال زادن. (مهذب الاسماء). و در لغت عرب بر وزن فِعَلاء فقط سه کلمه وجود دارد. یکی همین کلمه و دومی عنباء و سیمی سیراء. (اقرب الموارد) ، نزلوا فی مثل حولاءالناقه، فرودآمدند و فراخی عیش و بسیاری آب و سبزه. (منتهی الارب) (آنندراج)
خواندن شتر را به علف به لفظ هی ٔ هی ٔ، زجر کردن شتر به لفظ هأهاء و اسم آن ’هی ٔ’ باشد: هأهاء الراعی بالابل هئهاء و هأهاءً، خواند شتران را بعلف به لفظ هی ٔ هی ٔ و یا زجر کرد آنها را به لفظ هأهاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). هأهاء بالابل، خواند شتر را به علف و آب به لفظ هی ٔهی ٔ. (یا برای علف هی ٔهی ٔ و برای آب جی ٔجی ٔ). اسم آن هی ٔ و جی ٔ. (معجم متن اللغه) ، به قهقه خندیدن. هأهاء الرجل، خندید به صدای بلند، به قهقهه، فهو هأهاء و هأهاء یعنی خندنده، مؤنث آن هأهاءه. (معجم متن اللغه)
خواندن شتر را به علف به لفظ هی ٔ هی ٔ، زجر کردن شتر به لفظ هأهاء و اسم آن ’هی ٔ’ باشد: هأهاء الراعی بالابل هئهاء و هأهاءً، خواند شتران را بعلف به لفظ هی ٔ هی ٔ و یا زجر کرد آنها را به لفظ هأهاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). هأهاء بالابل، خواند شتر را به علف و آب به لفظ هی ٔهی ٔ. (یا برای علف هی ٔهی ٔ و برای آب جی ٔجی ٔ). اسم آن هی ٔ و جی ٔ. (معجم متن اللغه) ، به قهقه خندیدن. هأهاء الرجل، خندید به صدای بلند، به قهقهه، فهو هأهاء و هأهاء یعنی خندنده، مؤنث آن هأهاءه. (معجم متن اللغه)
مصغر و ممدود، لقب عمرو بن عامر پادشاه یمن. (اقرب الموارد). لقب عمرو بن عامر پادشاه یمن که هر روز جامۀ نو می پوشید و شب آن را پاره میکرد تا دیگری نپوشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). لقب عمرو بن عامر ماءالسماء. (المعرب ص 284). لقب عمرو بن عامر ماءالسمأبن حارثه.... (وفیات الاعیان ص 283 و ص 276) : جفنه بن عمرو اول غسانیان بود ونسب پدرش عمرو بن مزیقیأبن عامر ماءالسمأبن حارثهبن... بود و مزیقیاء او را از آن خواندند که ازدیان در وقت او ممزق شدند، یعنی گریخته و چون عرب از زمین سباء بگریختند. (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 174). عمرو بن لحی بن حارثه بن عمرو مزیقیاء بن عامر بن حارثهبن... ملک الحجاز و او اول کسی است که بت ها را در خانه کعبه قرار داد و آنها را عبادت کرد. (از حاشیۀ ص 225 مجمل التواریخ والقصص چ بهار)
مصغر و ممدود، لقب عمرو بن عامر پادشاه یمن. (اقرب الموارد). لقب عمرو بن عامر پادشاه یمن که هر روز جامۀ نو می پوشید و شب آن را پاره میکرد تا دیگری نپوشد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). لقب عمرو بن عامر ماءالسماء. (المعرب ص 284). لقب عمرو بن عامر ماءالسمأبن حارثه.... (وفیات الاعیان ص 283 و ص 276) : جفنه بن عمرو اول غسانیان بود ونسب پدرش عمرو بن مزیقیأبن عامر ماءالسمأبن حارثهبن... بود و مزیقیاء او را از آن خواندند که اَزدیان در وقت او ممزق شدند، یعنی گریخته و چون عرب از زمین سباء بگریختند. (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 174). عمرو بن لحی بن حارثه بن عمرو مزیقیاء بن عامر بن حارثهبن... ملک الحجاز و او اول کسی است که بت ها را در خانه کعبه قرار داد و آنها را عبادت کرد. (از حاشیۀ ص 225 مجمل التواریخ والقصص چ بهار)