جدول جو
جدول جو

معنی هوم - جستجوی لغت در جدول جو

هوم
(پسرانه)
نام گیاهی مقدس نزد ایرانیان باستان، ازشخصیتهای شاهنامه، نام مردی پرهیزکار و عابدی کوه نشین از نژاد فریدون در زمان افراسیاب تورانی
تصویری از هوم
تصویر هوم
فرهنگ نامهای ایرانی
هوم
گیاهی دارای ساقۀ کوتاه و پرگره که شیرۀ سفیدی دارد
تصویری از هوم
تصویر هوم
فرهنگ فارسی عمید
هوم
درختچه ای ازتیره گنتاسه که جز تیره های نزدیک به مخروطیان است. درتداول عامه و زبان فارسی این گیاه را ریش بز نیز گویند. توضیح ازاین گیاه و سایر گیاهان این تیره که بنام علمی افدرا خوانده میشوند آلکالوئیدی بنام افدرین بدست می آورند که اثراتی مشابه آدرنالین دارد و سمیتش نیز از آدرنالین کمتر است و بر خلاف آدرنالین بیشتراز راه دهان مصرف میشود. درافغانستان هوم به ریواس اطلاق میشودکه بگیاه مورد بحث ربطی ندارد. آربائیان قدیم گیاه مزبور رامقدس میدانستند و عصاره آنرا میجوشانیدند بحدی که دارای رنگ شود و بر آن بودند که شیره آن روح را فرح می بخشید و این نوشابه خدایان را قوی دل و مسرور و حس جنگجویی آنانرا تهییج میکند. مخصوصا ایندر (رب النوع رعد) ازاین مسکر بسیار می آشامد وپس از آن هیچ قوه ای قادر نیست در برابر او مقاومت ورزد. این استعمال مایع مزبور در موقع قربانی یکی از کهن ترین رسوم عبادت آریایی است. این نوشابه را روی آتش میریختند الکلی که در آن وجود داشت سبب اشتعال آتش میگردید. روحانیون نیز در موقع اجرای مراسم عبادت بقدر کفایت از آن مینوشیدند. مایع مزبور نه تنها مقدس و گرامی بود بلکه از معتقدات آریایی این است که برای گیاه مزبور درجه خدایی قایل بوده اند سومه یکی از خدایان مقتدر و مورد پرستش و احترام بوده. وی در موقع رافت نیکوکار و بهنگام غضب خطرناک وقهاربود چون زرتشت ظهور کرد همه گونه فدیه خونین واستعمال شربت مسکر را تحریم کرد هرچند ازهوم درهیچ جای گاتها سخنی نیست ولی بار تولمه نوشته است که در گاتها یسنا 32 بند 14 پیامبرایران استعمال شربت مسکر را منع کرده است. یا هوم المجوس گیاهی است ساقش یک عدد و باریک و صلب و گلش زرد و تیره و شبیه بیاسمین و برگش ریزه است و ظاهرا از جنس ارغوان زرد باشد و نزد بعضی بخورمریم است
فرهنگ لغت هوشیار
هوم
نام درختی شبیه به درخت گز
تصویری از هوم
تصویر هوم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هومن
تصویر هومن
(پسرانه)
نیک اندیش، نیک منش، نیک اندیش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوما
تصویر هوما
(دخترانه)
مرغ سعادت، فرخنده (نگارش کردی: هما)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هومو
تصویر هومو
هم به گونه پیشوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهوم
تصویر دهوم
جمع دهم، شماره های بسیار انبوهی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهوم
تصویر رهوم
سستکار، سست رای، گوسپند لاغر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهوم
تصویر جهوم
ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهوم
تصویر اهوم
بزرگ سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهوم
تصویر تهوم
چرت زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهوم
تصویر شهوم
ترسانیدن، بیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هومهر
تصویر هومهر
(دخترانه)
دوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هومان
تصویر هومان
(پسرانه)
نیک اندیش، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
فرانسوی همخوان واژه هایی که همخوانند ولی شیوه نوشتن یکسان ندارند، همنام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هومو ستاز
تصویر هومو ستاز
در انگلیسی خود پایداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوم المجوس
تصویر هوم المجوس
از ریشه پارسی هوم ریش بز از گیاهان مرانیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هومیوپاتی
تصویر هومیوپاتی
((هُ یُ))
هومئوپاتی، نظامی درمانی مبتنی بر اصل «همانند، همانند را شفا می دهد»، همسان درمانی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هومیوپاتیک
تصویر هومیوپاتیک
Homeopathic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
гомеопатический
دیکشنری فارسی به روسی
होम्योपैथिक
دیکشنری فارسی به هندی
হোমিওপ্যাথিক
دیکشنری فارسی به بنگالی