جدول جو
جدول جو

معنی هوشمندی - جستجوی لغت در جدول جو

هوشمندی
زیرکی، زرنگی، دارای هوش بودن
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
فرهنگ فارسی عمید
هوشمندی
(مَ)
حالت و چگونگی هوشمند. ذکاء. ذکاوت. فطانت:
جوانان ورا پاسخ آراستند
دل هوشمندی بپیراستند.
فردوسی.
بالای سرش ز هوشمندی
میتافت ستارۀ بلندی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
هوشمندی
باهوش بودن: بالای سرش ز هوشمندی می تافت ستاره بلندی، عاقلی بخردی
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
فرهنگ لغت هوشیار
هوشمندی
ادراک، بخردی، خردمندی، دها، ذکاوت، زیرکی، فراست، فقاهت، هوشیاری
متضاد: بی خردی، نابخردی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هوشمندی
ذكاءً
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به عربی
هوشمندی
Smartness
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هوشمندی
intelligence
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هوشمندی
zeka
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هوشمندی
inteligência
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هوشمندی
inteligencia
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هوشمندی
bystrość
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به لهستانی
هوشمندی
ум
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به روسی
هوشمندی
розумність
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هوشمندی
slimheid
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به هلندی
هوشمندی
Intelligenz
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به آلمانی
هوشمندی
intelligenza
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هوشمندی
똑똑함
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به کره ای
هوشمندی
चतुराई
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به هندی
هوشمندی
ذہانت
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به اردو
هوشمندی
ความฉลาด
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به تایلندی
هوشمندی
kecerdasan
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هوشمندی
פִּקְחוּת
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به عبری
هوشمندی
賢さ
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هوشمندی
বুদ্ধিমত্তা
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به بنگالی
هوشمندی
werevu
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هوشمندی
聪明
تصویری از هوشمندی
تصویر هوشمندی
دیکشنری فارسی به چینی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوشمند
تصویر هوشمند
(پسرانه)
دانا، دارای هوش و توانایی ذهنی، بسیار با هوش، عاقل، خردمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوشمند
تصویر هوشمند
باهوش، زرنگ، هوشیار
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
نوشمند بودن. شیرینی. رجوع به نوشمند شود:
دهان چندان نماید نوشخندی
که یابد در طبیعت نوشمندی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ وَ مَ)
هوسناکی. هوس داری
لغت نامه دهخدا
(مَ)
ناهوشیاری. بی هوشی. بی عقلی. بی فراستی. ابلهی. کانائی. کودنی. بلاهت. ناهوشمند بودن. مقابل هوشمندی. رجوع به ناهوشمند و هوشمندی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هوشمند
تصویر هوشمند
صاحب هوش، هوشیار، با هوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهوشمندی
تصویر ناهوشمندی
کم هوشی بی خردی بی فراستی مقابل هوشمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوشمند
تصویر هوشمند
((مَ))
باهوش، عاقل، بخرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشمند
تصویر هوشمند
Clever, Intelligent, Smart
دیکشنری فارسی به انگلیسی