جدول جو
جدول جو

معنی هوشات - جستجوی لغت در جدول جو

هوشات
(هََ وَ)
جمع واژۀ هوشه. (اقرب الموارد). رجوع به هوشه شود
لغت نامه دهخدا
هوشات
جمع هوشه، آشوب ها گروه های در آمیخته
تصویری از هوشات
تصویر هوشات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وشات
تصویر وشات
واشی ها، سخن چین ها، نمام ها، جمع واژۀ واشی
فرهنگ فارسی عمید
تشنگی بهایم که به غایت رسیده باشد، (انجمن آرا) (برهان)، جهانگیری به این معنی آورده و رشیدی علاوه بر آن مصدر هوشازیدن و نعت هوشازده را هم آورده است، (از حاشیۀ برهان چ معین)، و در سروری به نقل از مؤیدالفضلا هوشازیدن به معنی تشنه شدن دواب باشد و ذیل هوشاز نویسد: به معنی تشنگی بهائم باشد که به غایت رسیده باشد و در مؤیدالفضلاء هم کلمه هوشازیدن و هم هوشازده آمده است
لغت نامه دهخدا
(هََ)
جمع واژۀ هوره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هوره شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
گروههای مردم، شتران با هم آمیخته. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اموال حرام. (منتهی الارب). آنچه از مال حرام و حلال گرد آید. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
وشاه. جمع واژۀ واشی. (منتهی الارب). سخن چینان. غمازان. (غیاث اللغات). دروغ گویندگان. (غیاث اللغات) :
نشف کرده ستت خیال آن وشات
شبنمی که داری از نهرالحیات.
مولوی.
چون مبدل میکند او سیئات
عین طاعت میکند رغم وشات.
مولوی
لغت نامه دهخدا
ساخته فارسی گویان از هوس ریژ ها آرزو ها گولی ها جمع هوس: ز منزل هوسات اردو گام پیش نهی نزول در حرم کبریا توانی کرد. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوشات اللیل
تصویر هوشات اللیل
آشوب های شبانه بد آمد های شبانه
فرهنگ لغت هوشیار
اشاره ی بی ادبانه، لفظی برای آگاهانیدن کسی به این منظور
فرهنگ گویش مازندرانی
جانوران درنده و وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی