سرگین خشک شدۀ گاو، گوسفند و مانند آن ها، برای مثال یکی ز راه همی زر برندارد و سیم / یکی ز دشت به نیمه همی چند غوشای (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۲۰)، خوشۀ خشک شدۀ جو یا گندم
سرگین خشک شدۀ گاو، گوسفند و مانند آن ها، برای مِثال یکی ز راه همی زر برندارد و سیم / یکی ز دشت به نیمه همی چِنَد غوشای (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۲۰)، خوشۀ خشک شدۀ جو یا گندم
تشنگی بهایم که به غایت رسیده باشد، (انجمن آرا) (برهان)، جهانگیری به این معنی آورده و رشیدی علاوه بر آن مصدر هوشازیدن و نعت هوشازده را هم آورده است، (از حاشیۀ برهان چ معین)، و در سروری به نقل از مؤیدالفضلا هوشازیدن به معنی تشنه شدن دواب باشد و ذیل هوشاز نویسد: به معنی تشنگی بهائم باشد که به غایت رسیده باشد و در مؤیدالفضلاء هم کلمه هوشازیدن و هم هوشازده آمده است
تشنگی بهایم که به غایت رسیده باشد، (انجمن آرا) (برهان)، جهانگیری به این معنی آورده و رشیدی علاوه بر آن مصدر هوشازیدن و نعت هوشازده را هم آورده است، (از حاشیۀ برهان چ معین)، و در سروری به نقل از مؤیدالفضلا هوشازیدن به معنی تشنه شدن دواب باشد و ذیل هوشاز نویسد: به معنی تشنگی بهائم باشد که به غایت رسیده باشد و در مؤیدالفضلاء هم کلمه هوشازیدن و هم هوشازده آمده است