جدول جو
جدول جو

معنی هوارت - جستجوی لغت در جدول جو

هوارت
کلمان (1854-1926 میلادی)، از خاورشناسان فرانسوی زبان است که در ژورنال آسیایی مقالاتی در باب آثار ادبی ایران و به خصوص حروفیه دارد و نیز تحقیقات دیگری درباره مشرق زمین کرده است، رجوع به ج 3 تاریخ ادبیات براون (از سعدی تا جامی) ترجمه حکمت شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوار
تصویر هوار
(پسرانه)
قشلاق، خیمهسلطان در قشلاق (نگارش کردی: ههوار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هواری
تصویر هواری
خیمۀ بزرگ، بارگاه، سراپرده، خرگاه، خبا، خرگه، افراس، فسطاط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوار
تصویر هوار
آنچه از سقف یا دیوار خانه فروریزد، آوار،
صدای فروریختن سقف یا بنا، داد و فریاد، جار و جنجال
هوار کشیدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن
هوار زدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن، هوار کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
جمع واژۀ هوره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هوره شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
خیمۀ بزرگ و بارگاه سلاطین را گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ رَ)
نیستی و هلاکی. (منتهی الارب). هلاکت: من اطاع ربه فلا هواره علیه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ رِ)
جمع واژۀ هارم. (منتهی الارب). رجوع به هارم شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
خاک و خشت و آنچه از خراب شدن سقف یا قسمتهای دیگر بنایی فروریزد. (یادداشت بخط مؤلف). آوار، فریادی است برای استمداد واستعانت هنگامی که حریق یا خرابی در جایی پدید آید و یا مصیبتی دیگر روی نماید. (یادداشت بخط مؤلف).
- هوار کردن (کشیدن) ، فریاد برآوردن و کمک خواستن
لغت نامه دهخدا
سالمون آلکساندر، نقاش انگلیسی که در سال 1806 میلادی در پلیمث متولد شد، و در سال 1881 در لندن درگذشت، در آغاز به مینیاتور دلبستگی پیدا کرد، سپس به ساختن صحنه های تاریخی پرداخت، در سال 1840 میلادی به عضویت آکادمی پذیرفته شد ودر سال 1841 میلادی مسافرتی به ایتالیا کرد، در سال 1855 میلادی به جای لسلی استاد نقاشی آکادمی روایال شد، این هنرمند بر تصور نیرومند خویش مهارتی عظیم افزوده است، از پرده های جالب وی ’آنا’، ’مادر ساموئل’، ’کشیش بزرگ الی’ و ’مرگ الهامی’ را میتوان نام برد
لغت نامه دهخدا
تصویری از هواره
تصویر هواره
از هوره تازی چفته (تهمت) تهمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوار
تصویر هوار
آنچه از سقف یا دیوار خانه فرو ریزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هواری
تصویر هواری
((هَ))
خیمه بزرگ، بارگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوار
تصویر هوار
داد و فریاد، سر و صدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوار
تصویر هوار
((هَ))
آنچه از سقف یا دیوار خانه فرو ریزد، صدای فرو ریختن سقف
فرهنگ فارسی معین
سرکشیدن، صدای سر کشیدن مایعات
فرهنگ گویش مازندرانی