جدول جو
جدول جو

معنی هنریافته - جستجوی لغت در جدول جو

هنریافته(اَ)
باهنر. دارای هنر:
بماناد تا روز ماند جوان
هنریافته جان نوشین روان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ / تِ)
آنکه پذیرفته شده باشد بحضور شاه یا امیری. رخصت حضور یافته. شرفیاب شده. قبول شده و اذن داده شده. (ناظم الاطباء). پذیرفته شدۀ حضور شاه. (دمزن) : از خواص باریافتگان صحبت شریف حضرت خواجۀ ما قدس اﷲ روحه بودند. (انیس الطالبین نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)... و از جملۀ مقربان دربار گیتی مدار و باریافتگان مجالس خاص و عام... (تذکرهالملوک چ 2 ص 25).
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ تَ / تِ)
مدرک (م ر) ادراک شده. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به اندریابنده شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ تَ / تِ)
نعت مفعولی (در معنی فاعلی) از دریافتن. (یادداشت مرحوم دهخدا). عاقل. فهیم. بافهم. با ادراک: ابوسهل حمدوی مردی کافی و دریافته است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 145). مردی سخت کافی و دریافته بود. (تاریخ بیهقی ص 395). سلطان مسعود... داهی تر و بزرگتر و دریافته تر از آن بود که تا خواجه احمد حسن برجای بود وزارت به کسی دیگر دهد. (تاریخ بیهقی ص 149). از وی (حاجب غازی) صورتها می بنگاشتند و امیر (مسعود) البته نمی شنود و بر وی چنین چیزها پوشیده نشدی و از وی دریافته تر... پادشاه کسی ندیده است. (تاریخ بیهقی ص 138)، نعت مفعولی (در معنی مفعولی). مدرک. معلوم. مفهوم. (دهار). محسوس. به حس دریافته. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِ)
نیافته. به دست نیاورده. تحصیل نکرده:
به دست آوریده خردمند سنگ
به نایافته درّ ندهد ز چنگ.
اسدی.
آن وقت به نشابور بودم سعادت خدمت این دولت نایافته. (تاریخ بیهقی ص 104).
هر در که در اونیاز بینی
نایافته به چو باز بینی.
نظامی.
- نایافته بخش، بی نصیب. بی بهره:
ذات نایافته از هستی بخش
کی تواندکه شود هستی بخش ؟
، معدوم. نایاب. غیرموجود: فریفته تر از آن کسی نبود که یافته به نایافته دهد. (قابوسنامه).
نایافته در زبانش افکند
در سرزنش جهانش افکند.
نظامی.
موجود به مفقود و یافته را به نایافته مفروش. (خواجه رشیدالدین وزیر غازان).
- امثال:
سنگ به از گوهر نایافته، نظیر:نخودچی به از هیچی
لغت نامه دهخدا
(هََ تَ / تِ)
مفهوم. آنچه به فهم درآید. (برهان). از برساخته های دساتیر است. (از حواشی معین بر برهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هنر یافته
تصویر هنر یافته
دارای هنر هنرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایافته
تصویر نایافته
بدست نیامده تحصیل نشده، معدوم غیرموجود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نویافته
تصویر نویافته
مکشوفه
فرهنگ واژه فارسی سره