جدول جو
جدول جو

معنی هنرشناسی - جستجوی لغت در جدول جو

هنرشناسی
علم الفنّ
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به عربی
هنرشناسی
Connoisseurship
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هنرشناسی
expertise
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هنرشناسی
鉴赏
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به چینی
هنرشناسی
competenza
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هنرشناسی
conocimiento experto
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هنرشناسی
mistrzostwo
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به لهستانی
هنرشناسی
искусство
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به روسی
هنرشناسی
майстерність
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هنرشناسی
deskundigheid
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به هلندی
هنرشناسی
Expertise
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به آلمانی
هنرشناسی
कला का ज्ञान
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به هندی
هنرشناسی
鑑定家の仕事
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هنرشناسی
বিশেষজ্ঞতা
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به بنگالی
هنرشناسی
uzmanlık
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هنرشناسی
전문성
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به کره ای
هنرشناسی
ujuzi
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هنرشناسی
مہارت
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به اردو
هنرشناسی
ความชำนาญ
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به تایلندی
هنرشناسی
keahlian
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هنرشناسی
especialização
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هنرشناسی
מיומנות
تصویری از هنرشناسی
تصویر هنرشناسی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدرشناسی
تصویر قدرشناسی
درک کردن ارزش نیکویی و خدمت دیگران و سپاسگزاری از آنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هواشناسی
تصویر هواشناسی
شناختن اوضاع جوی، علم سنجش میزان فشار هوا و تشخیص حالات جوی، آئرولوژی و دمای هوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بندشناسی
تصویر بندشناسی
علم شناختن بندهای استخوان، مفصل شناسی، آرترولوژی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارشناسی
تصویر کارشناسی
آشنایی و آگاهی به کارها و امور، بررسی موضوع یا امری به وسیلۀ کارشناسان مثلاً این موضوع باید کارشناسی شود، دورۀ تحصیلات چهارسالۀ دانشگاهی، لیسانس
فرهنگ فارسی عمید
(هََ شِ)
شناختن هوا. در اصطلاح عنوان دانشی است که هوا یا پدیده های جوی را بررسی می کند. (از وبستر). کار این فن یا این دانش بررسی تغییرات جو و تأثیر آنها در شرایط محیط زندگی از نظر مقدار باران، برف، باد، آفتاب و مانند آن است
لغت نامه دهخدا
(گُ هََ شِ)
مخفف گوهرشناسی. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(شِ شِ)
عمل و صفت شعرشناس. (یادداشت مؤلف). رجوع به شعرشناس شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
معرفت و شناسائی کار. (ناظم الاطباء). خبرگی. خبرویت
لغت نامه دهخدا
(بَ شَ شِ)
علم الانسان. شناسایی به حال مردم. مردم شناسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از هواشناسی
تصویر هواشناسی
در اصطلاح عنوان دانشی است که هوا یا پدیده های جوی را بررسی میکند
فرهنگ لغت هوشیار
((هَ. ش))
علمی که جو زمین و ارتباط آن را با نوع آب و هوا مورد بحث و مطالعه قرار می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارشناسی
تصویر کارشناسی
شناسایی کار، خبرگی، دوره تحصیلات چهارساله دانشگاهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارشناسی
تصویر کارشناسی
لیسانس، مهندسی
فرهنگ واژه فارسی سره