جدول جو
جدول جو

معنی کارشناسی

کارشناسی
شناسایی کار، خبرگی، دوره تحصیلات چهارساله دانشگاهی
تصویری از کارشناسی
تصویر کارشناسی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کارشناسی

کارشناسی

کارشناسی
آشنایی و آگاهی به کارها و امور، بررسی موضوع یا امری به وسیلۀ کارشناسان مثلاً این موضوع باید کارشناسی شود، دورۀ تحصیلات چهارسالۀ دانشگاهی، لیسانس
کارشناسی
فرهنگ فارسی عمید

کارشناسی

کارشناسی
معرفت و شناسائی کار. (ناظم الاطباء). خبرگی. خبرویت
لغت نامه دهخدا

کار شناسی

کار شناسی
شناسایی کار معرفت امور خبرگی. توضیح این اصطلاح را فرهنگستان بجای} خبرویت {متداول در دادگستری پذیرفته است
فرهنگ لغت هوشیار

کارشناس

کارشناس
کسی که در کاری بصیرت و مهارت دارد، متخصص، اهل خبره، دارای مدرک لیسانس
کارشناس
فرهنگ فارسی عمید

کارشناس

کارشناس
متخصص، شریک، دانشمند، بخرد، حاذق در کار، دانای کار
کارشناس
فرهنگ لغت هوشیار

کارشناس

کارشناس
دانای کار. صیرفی و حاذق در کار. (ناظم الاطباء). دانشمند. بخرد. خبره. متخصص: شریک اعور رحمه اﷲ علیه که از دهاه عالم و زیرکان دنیاو کارشناسان جهان بود گفت... (کتاب النقض ص 384).
من که شدم کارشناس اندکی
صد کنم و باز نگویم یکی.
نظامی.
ج، کارشناسان، کنایه از دانایان ومنجمان و اصحاب فراست و اهل تجربه و قاعده و قانون دانان و عارفان و بخردان و عاقلان. (برهان) (آنندراج) :
مست چه خسبی که کمین کرده اند
کارشناسان نه چنین کرده اند.
نظامی (ص 143)
لغت نامه دهخدا