جدول جو
جدول جو

معنی هندام - جستجوی لغت در جدول جو

هندام
پارسی تازی گشته اندام خوش اندام
تصویری از هندام
تصویر هندام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندام
تصویر اندام
عضو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هنگام
تصویر هنگام
اثناء، موقع، آن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اندام
تصویر اندام
بدن و تن، کالبد، جسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پندام
تصویر پندام
آماس ورم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنگام
تصویر هنگام
وقت، زمان، موقع، فصل، گاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندام
تصویر اندام
تن، بدن، جسم، قد و قامت، در علم زیست شناسی عضو بدن، عضوی که ظاهر باشد، کنایه از قاعده و روش صحیح، کنایه از کار آراسته و بانظام
اندام دادن: کنایه از آراستن، نظم و ترتیب دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هنگام
تصویر هنگام
وقت و زمان و گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنداز
تصویر هنداز
پارسی تازی گشته اندازه
فرهنگ لغت هوشیار
تنبل کاهن بیکاره: در دنیا سخت سختی و در دین بس سست و میانه کار و هنجامی. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندام
تصویر اندام
تن، بدن، قد و قامت، هر یک از اعضای بدن، عضو
اندام تناسلی: قسمت های دستگاه تناسلی جانوران که در عمل جفت گیری و تولید مثل شرکت دارند
اندام حسی: هر یک از اندام های تخصصی مانند، چشم، گوش، زبان و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پندام
تصویر پندام
((پَ))
آماس، ورم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هنجام
تصویر هنجام
((هَ))
بیکار، تنبل، کاهل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هنگام
تصویر هنگام
((هِ))
وقت، زمان، موسم، فصل، زمان مرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پندام
تصویر پندام
ورم، آماس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هنجام
تصویر هنجام
تنبل، سست، بیکار، کاهل، کسل، جایمند، تنند، اژکهان، اژکان، اژکهن، سپوزکار، سپوزگار، برای مثال در دنیا سخت سختی و در دین / بس سست و میانه کار و هنجامی (ناصرخسرو - لغت نامه - هنجام)
فرهنگ فارسی عمید