- هنباز
- شرکت کننده
معنی هنباز - جستجوی لغت در جدول جو
- هنباز
- همباز، شریک، حریف، همتا
- هنباز
- شریک: ... وآخر البتگین بخاری و خمار تاش شرابی... را. . بگرفتند با چند تن از هنبازان خونیان، رفیق، همتامثل، دو یا چند تن که کاری را انجام دهند همکار: گفته اند که دیگ به هنبازان بسیار بجوش نیاید
- هنباز ((هَ))
- انباز، شریک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شراکت: فردارهای ستارگان بمدت هنبازی، رفاقت، همتابودن نظیر بودن، همکاری
شریک، رفیق، همتا مثل، محبوب معشوق
همکار، شریک، همتا، همراه، قرین
همانند، همتا، حریف، نظیر
پارسی تازی گشته اندازه
انبان
انبار
شریک، دوست، مانند، همتا، محبوب، معشوق
شریک، حریف، همتا