فرقه ای هستند از سوفسطائیان که حقایق اشیاء را منکر باشند و آنها را اوهام و خیالات باطل، چون نقش بر آب پندارند. (از اقرب الموارد). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی شود
فرقه ای هستند از سوفسطائیان که حقایق اشیاء را منکر باشند و آنها را اوهام و خیالات باطل، چون نقش بر آب پندارند. (از اقرب الموارد). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و تعریفات جرجانی شود
قسمی از استعاره است، و آن وقتی است که اجتماع مستعار و مستعارمنه در چیزی امکان پذیر نباشد، مانند میتاً ضالاً، در این آیۀ ’اء و من کان میتاً فأحییناه’ (قرآن 122/6) که منظور از ’میت’ ضال و شخص گمراه است که این دو با هم جمعپذیر نباشند. ضد استعارۀ عنادیه، استعارۀ وفاقیه است. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون، تحت عنوان ’استعاره’ شود
قسمی از استعاره است، و آن وقتی است که اجتماع مستعار و مستعارمنه در چیزی امکان پذیر نباشد، مانند میتاً ضالاً، در این آیۀ ’اء وَ من کان میتاً فأحییناه’ (قرآن 122/6) که منظور از ’میت’ ضال و شخص گمراه است که این دو با هم جمعپذیر نباشند. ضد استعارۀ عنادیه، استعارۀ وفاقیه است. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون، تحت عنوان ’استعاره’ شود
جمع واژۀ زندیق. (منتهی الارب) (دهار). زنادیق. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به ضحی الاسلام و البیان و التبیین، الوزراء، الکتاب، الجماهر بیرونی، عقد الفرید ج 7، تاریخ سیستان، تاریخ ادبیات ادواردبرون ج 3، سبک شناسی ج 2، خاندان نوبختی اقبال و زندیق در همین لغت نامه شود
جَمعِ واژۀ زندیق. (منتهی الارب) (دهار). زنادیق. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به ضحی الاسلام و البیان و التبیین، الوزراء، الکتاب، الجماهر بیرونی، عقد الفرید ج 7، تاریخ سیستان، تاریخ ادبیات ادواردبرون ج 3، سبک شناسی ج 2، خاندان نوبختی اقبال و زندیق در همین لغت نامه شود
با هم نیزه زدن. (منتهی الارب) (آنندراج). بر یکدیگر نیزه زدن. (ناظم الاطباء) ، با کسی رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به اطاعت با کسی رفتن. (از اقرب الموارد)
با هم نیزه زدن. (منتهی الارب) (آنندراج). بر یکدیگر نیزه زدن. (ناظم الاطباء) ، با کسی رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به اطاعت با کسی رفتن. (از اقرب الموارد)
و در عربی به فتح اول به معنی اندازه و شکل باشد. (برهان). از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون). دانستن اندازه ها است و چندی یک از دیگر و خاصیت صورتها و شکلها که اندر جسم موجود است. (التفهیم ابوریحان بیرونی ص 3). هندسه آن رشته از ریاضیات است که مطالعه در فضا و اشکال و اجسام قابل تصور در این فضا می نماید: ستاره شمر نیست از ما کسی که از هندسه بهره دارد بسی. فردوسی. در چنین ادوات خصوصاً در هندسه آیتی بود. (تاریخ بیهقی). و هیچ پادشاه چنین بنا نفرمود و همه به دانش و هندسۀ خویش ساخت. (تاریخ بیهقی). به علم هندسه سر برکشیده به سند و هند و اطراف خراسان. ناصرخسرو. جمشید ملک هیأت، خورشید فلک هیبت یک هندسۀ رایش معمار همه عالم. خاقانی. گر به زمین افتدی هندسۀ رای تو قوس قزح سازدی طاق پل رود زم. خاقانی. ترکیب ها: - هندسه باز. هندسۀ تحلیلی. هندسۀ ترسیمی. هندسۀ دیفرانسیل. هندسۀ رقومی. هندسۀ سینماتیک. هندسۀ غیراقلیدسی. هندسۀ فضایی. هندسۀ مسطحه. هندسۀ مقدماتی. رجوع به این مدخل ها شود
و در عربی به فتح اول به معنی اندازه و شکل باشد. (برهان). از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون). دانستن اندازه ها است و چندی یک از دیگر و خاصیت صورتها و شکلها که اندر جسم موجود است. (التفهیم ابوریحان بیرونی ص 3). هندسه آن رشته از ریاضیات است که مطالعه در فضا و اشکال و اجسام قابل تصور در این فضا می نماید: ستاره شمر نیست از ما کسی که از هندسه بهره دارد بسی. فردوسی. در چنین ادوات خصوصاً در هندسه آیتی بود. (تاریخ بیهقی). و هیچ پادشاه چنین بنا نفرمود و همه به دانش و هندسۀ خویش ساخت. (تاریخ بیهقی). به علم هندسه سر برکشیده به سند و هند و اطراف خراسان. ناصرخسرو. جمشید ملک هیأت، خورشید فلک هیبت یک هندسۀ رایش معمار همه عالم. خاقانی. گر به زمین افتدی هندسۀ رای تو قوس قزح سازدی طاق پل رود زم. خاقانی. ترکیب ها: - هندسه باز. هندسۀ تحلیلی. هندسۀ ترسیمی. هندسۀ دیفرانسیل. هندسۀ رقومی. هندسۀ سینماتیک. هندسۀ غیراقلیدسی. هندسۀ فضایی. هندسۀ مسطحه. هندسۀ مقدماتی. رجوع به این مدخل ها شود