- هنا
- کتران، خوشه خرما، نژاد پست اینجا
معنی هنا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گردن درد
میدان، بیابان، بیابان فلات، بیابان فلات
فراخی، گشادگی، وسعت
فراخی، گشادگی، وسعت، مقابل درازا، عرض
گوارا شده، با عافیت، خوشگوار و گوارنده
اینجا اینجا
گوارا، خوشایند
سرنا، از سازهای بادی که از لوله ای دراز چوبی یا فلزی با چند سوراخ تشکیل شده، سورنای، سرغین، شاهنای، نای ترکی، سورنا، نای رومی
اثر گذاشتن، تاثیر کردن، اثر کردن
اثر، نشانه، تاثیر
تاثیر گذار، موثر
نفس نفس زدن به هن وهن افتادن، سر و صدا راه انداختن بر اثر شتاب و نگرانی
نفس نفس زدن، اضطراب
جمع هندکی، هندکیان
موینده زاری کننده: زن
پرمایگی
حتا، حتی
کسی که پیشه و حرفه او ساختن خانه ها و دیگر بناها باشد، بلند کردن بر افراشتن ساختمان لاد (سد در) بر آوردن ساختن، عمارت ساختمان هر نوع ساختمان که برای سکونت و استفاده انسان و حیوان و جا دادن اشیا بکار رود، جمع ابنیه، قرار برقراری، بنیاد اساس، شکل، عدم تغییر اواخر کلمات مقابل اعراب. یا بنا آهنی. یا بنا سیمانی. یا بنا بودن، قرار بودن: (بنا بود که دیگر دروغ نگویی) یا بنا باب رسانیدن، ساختمان استوار کردن، خراب کردن ساختمان. آنکه بنا کند کسی که پیشه اش ساختن خانه ها و ساختمانهاست سازنده بنا و عمارت و ساختمان بناگر
بی درنگ فی الفور همان دم در یک لحظه بیکدم