معنی هناییدن
- هناییدن((هَ دَ))
- اثر کردن
واژههای مرتبط با هناییدن
هناییدن
- هناییدن
- اثر گذاشتن، تاثیر کردن، اثر کردن
سناییدن
- سناییدن
- احترام گذاشتن
ناییدن
- ناییدن
- افتخار
ناییدن
- ناییدن
- فخر کردن. مباهات نمودن. (برهان قاطع) (از آنندراج). لاف زدن. (ناظم الاطباء). به این معنی در جهانگیری و رشیدی نیامده ولی در دساتیر آمده است. ظاهراًمصحف ’بالیدن’ است. (حاشیۀ معین بر برهان قاطع)
هراشیدن
- هراشیدن
- استفراغ کردن
هراسیدن
- هراسیدن
- وحشت کردن
آلاییدن
- آلاییدن
- آلودن
بتاییدن
- بتاییدن
- رها کردن
دراییدن
- دراییدن
- سخن گفتن گفتن، کلام بی معنی گفتن سخن نادرست گفتن، آواز کردن
