- همپالکی
- کسی که بادیگری دریک پالکی و کجاوه نشیند، همردیف: خانجان بانگاه رذل کسی که خود را همپالگی مرد بزرگی دیده است در چهره متعجب او نگریست و بتردید گفت
معنی همپالکی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که با دیگری در یک پالکی یا کجاوه بنشیند
((~. ل))
فرهنگ فارسی معین
کسی که با دیگری در یک پالکی و کجاوه نشیند، کسانی که با هم جور و مناسب اند، هم ردیف
اتحاد در سن و سال
کجاوه بدون سقف
مالکی در فارسی: کس که در کیش از مالک پیروی می کند
دو صندق چوبی روباز که سابقاً به دو پهلوی اسب یا قاطر می بستند و دو تن مسافر در آن می نشستند، کجاوۀ بی سقف
از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت، منسوب به ابو عبدالله مالک بن انس، پیرو دین مذهب