معنی هم پالکی - فرهنگ فارسی عمید
معنی هم پالکی
- هم پالکی
- کسی که با دیگری در یک پالکی یا کجاوه بنشیند
تصویر هم پالکی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هم پالکی
هم پالکی
- هم پالکی
- کسی که با دیگری در یک پالکی و کجاوه نشیند، کسانی که با هم جور و مناسب اند، هم ردیف
فرهنگ فارسی معین
هم پالکی
- هم پالکی
- دو تن که دارای افکار و اندیشه های مشابه اند و یک شیوه زندگی کنند. جور. مناسب
لغت نامه دهخدا
همپالکی
- همپالکی
- کسی که بادیگری دریک پالکی و کجاوه نشیند، همردیف: خانجان بانگاه رذل کسی که خود را همپالگی مرد بزرگی دیده است در چهره متعجب او نگریست و بتردید گفت
فرهنگ لغت هوشیار
هم پیالگی
- هم پیالگی
- حریف شراب شدن. با هم پیاله نوشیدن، در تداول یعنی نزدیکی و صمیمیت، چنانکه دو دوست با یکدیگر پیاله ای می گیرند. رجوع به هم پیاله شود
لغت نامه دهخدا
هم پاچگی
- هم پاچگی
- هم ریشی. باجناغ بودن. نسبت دو تن که زنهایشان با هم خواهر باشند. رجوع به هم ریش و باجناغ شود
لغت نامه دهخدا