- همساز
- منطبق
معنی همساز - جستجوی لغت در جدول جو
- همساز
- هم آهنگ، همدل، موافق
- همساز
- همدل یک جهت متفق موافق، دویاچند تن که از یک خاندان باشند هم نسبت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موافقت، هم نسبتی
مانوس
درد آشنا، سازگار، موافق
متناظر، شبیه
مانند هم، شبیه یکدیگر
دو تن که به یک اندازه عمر کرده باشند، هم سن
همدم، همراز، هم صحبت، همنشین، موافق، سازگار، دمخور
همانند، مساوی
همزاد، هم سن، دو کس که بیک اندازه عمر کرده باشند
محرم اسرار
همانند، همتا، حریف، نظیر
همدم، همراز، موافق، سازگار
محرم اسرار، دو تن که اسرار خود را به یکدیگر بگویند و چیزی از هم پنهان نکنند
شریک، حریف، همتا
سخن چین، آک نهنده، بد گوی سخن چین عیب کننده: (ویل لکل همزه بهرزبان بدبود همازرالمازراجزچاشنی نبوددوا) (دیوان کبیر)
عیب کننده، سخن چین
نا موافث، ناموافق
ناسازگاری عدم تناسب، ناهم کوکی مقابل همسازی
ناسازگارغیرمتناسب بی تناسب، ناهم کوک مقابل همساز
ناسازگار، بی تناسب