- همزی
- هم شان، هم رتبه، هم قدر
معنی همزی - جستجوی لغت در جدول جو
- همزی
- هم شان، همقدر
- همزی ((هَ))
- هم شأن، هم رتبه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تمامی، کلیت، کلا، کلیه
تند دویدن
همه، به تمامی، جملگی، کلی، تمام یک چیز، کل
صد و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹ آیه، لمزه
منسوب به هرمز، منسوب به . رامهرمز، ازمردم رامهرمز
نام نخستین حرف از حروف الفبای فراسی و عربی است یاالف حرف اول از حروف الفبای فارسی میباشد
پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه دارای جثه ای نستا درشت است. پرهای فوقانی و پشت آن خاکستری مایل به سفید و رنگ سینه زردمایل به حنایی است و در بالای سر چند عدد از پرها قدری بلندتر و از دو طرف تشکیل دو بر آمدگی را میدهد و در زیر منقارش نیز قمستی از پر هارشد بیشتری دارند که زیبایی خاص باین پرنده میدهند. هما با آنکه در طبقه بندی جزو پرندگان شکاری است غذای آن فقط استخوان است هما استخوانها را از زمین ربوده و از بالا بر روی صخره ها رها میکند و پس از قطعه قطعه شدن می خورد. هما عقاب استخوان خوار. توضیح قدما این مرغ را موجب سعادت میدانستند و می پنداشتند که سایه اش بر سر هر کسی افتد او را خوشبخت کند. توضیح، (شاهین عقاب) که مظهر فره کیانی است طبق مندرجات زامیادیشت، علم ونشانی که بر سر آن صورت همای نقش کرده باشند. توضیح الف - یکی ازمعانی همای را در شاهنامه فردوسی درفشی که صورت عقاب بر آن منقوش است (درفش عقاب نشان) آورده بموارد مختلف اشاره کرده است ازجمله: هر آن کس که از شهر بغداد بود ابا نیزه و تیغ پولاد بود همه بر گذشتند زیر همای سپهبد همی داشت بر پیل جای. (شا) باید دانست که عقاب زرین نشانه علم ایران بود و در سر لشکریان در روزگار هخامنشیان شاهین شهیرگشوده ودرسرنیزه بلندی برافراشته بهمه نموداربود، نقش همای برروی درفش وچترشاهی: جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا سایه اندازد از همای چتر گردون سای تو. (حافظ)، نامی است از نامهای زنان. یا همای بیضه دین. محمدرسول الله صلی الله علیه وآله
جملگی، کلاً، یکسر، یکسره، تمامی و همه
((هَ زِ))
فرهنگ فارسی معین
حروف صامتی که به صورت «ء» نوشته می شود و ممکن است ساکن باشد مانند، رأی. یا مانند، جرئت، نشانه ای به صورت «ء» روی «ها»ی غیرملفوظ به جای «یا» ی اضافه مانند، خانه حسن که تلفظ می شود خانه ی حسن
نام حرف «ء»
Cryptically
загадочно
kryptisch
криптично
tajemniczo
cripticamente
cripticamente
crípticamente
de manière cryptique
cryptisch
गूढ़ तरीके से
secara kriptik
غامضٌ
באופן סודי
수수께끼처럼
şifreli bir şekilde
kwa kificho
อย่างลึกลับ
রহস্যজনকভাবে