جدول جو
جدول جو

معنی همزی - جستجوی لغت در جدول جو

همزی
هم شان، هم رتبه، هم قدر
تصویری از همزی
تصویر همزی
فرهنگ فارسی عمید
همزی(هََ مَ زا)
ریح همزی، باد سخت آواز، قوس همزی، کمان سخت دوراندازنده تیر را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
همزی(زَ / زِ خوا / خا)
هم زی. دو تن که با هم زیست کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
همزی
هم شان، همقدر
تصویری از همزی
تصویر همزی
فرهنگ لغت هوشیار
همزی((هَ))
هم شأن، هم رتبه
تصویری از همزی
تصویر همزی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از همزه
تصویر همزه
صد و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹ آیه، لمزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همگی
تصویر همگی
همه، به تمامی، جملگی، کلی، تمام یک چیز، کل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همزه
تصویر همزه
نام حرف «ء»
فرهنگ فارسی عمید
(قَ مَ زا)
شادمانی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، شتاب زدگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پویه دویدگی اسب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جمزی
تصویر جمزی
تند دویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرمزی
تصویر هرمزی
منسوب به هرمز، منسوب به . رامهرمز، ازمردم رامهرمز
فرهنگ لغت هوشیار
نام نخستین حرف از حروف الفبای فراسی و عربی است یاالف حرف اول از حروف الفبای فارسی میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه دارای جثه ای نستا درشت است. پرهای فوقانی و پشت آن خاکستری مایل به سفید و رنگ سینه زردمایل به حنایی است و در بالای سر چند عدد از پرها قدری بلندتر و از دو طرف تشکیل دو بر آمدگی را میدهد و در زیر منقارش نیز قمستی از پر هارشد بیشتری دارند که زیبایی خاص باین پرنده میدهند. هما با آنکه در طبقه بندی جزو پرندگان شکاری است غذای آن فقط استخوان است هما استخوانها را از زمین ربوده و از بالا بر روی صخره ها رها میکند و پس از قطعه قطعه شدن می خورد. هما عقاب استخوان خوار. توضیح قدما این مرغ را موجب سعادت میدانستند و می پنداشتند که سایه اش بر سر هر کسی افتد او را خوشبخت کند. توضیح، (شاهین عقاب) که مظهر فره کیانی است طبق مندرجات زامیادیشت، علم ونشانی که بر سر آن صورت همای نقش کرده باشند. توضیح الف - یکی ازمعانی همای را در شاهنامه فردوسی درفشی که صورت عقاب بر آن منقوش است (درفش عقاب نشان) آورده بموارد مختلف اشاره کرده است ازجمله: هر آن کس که از شهر بغداد بود ابا نیزه و تیغ پولاد بود همه بر گذشتند زیر همای سپهبد همی داشت بر پیل جای. (شا) باید دانست که عقاب زرین نشانه علم ایران بود و در سر لشکریان در روزگار هخامنشیان شاهین شهیرگشوده ودرسرنیزه بلندی برافراشته بهمه نموداربود، نقش همای برروی درفش وچترشاهی: جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا سایه اندازد از همای چتر گردون سای تو. (حافظ)، نامی است از نامهای زنان. یا همای بیضه دین. محمدرسول الله صلی الله علیه وآله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همگی
تصویر همگی
جملگی، کلاً، یکسر، یکسره، تمامی و همه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همگی
تصویر همگی
((هَ مِ))
کلیت، تمامی
فرهنگ فارسی معین
((هَ زِ))
حروف صامتی که به صورت «ء» نوشته می شود و ممکن است ساکن باشد مانند، رأی. یا مانند، جرئت، نشانه ای به صورت «ء» روی «ها»ی غیرملفوظ به جای «یا» ی اضافه مانند، خانه حسن که تلفظ می شود خانه ی حسن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همگی
تصویر همگی
تمامی، کلیت، کلا، کلیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
Cryptically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
de manière cryptique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
cryptisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
şifreli bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
수수께끼처럼
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
謎めいて
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
באופן סודי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
secara kriptik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
गूढ़ तरीके से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
загадочно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
kryptisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
crípticamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
cripticamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
cripticamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
神秘地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
tajemniczo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
криптично
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رمزی
تصویر رمزی
kwa kificho
دیکشنری فارسی به سواحیلی